۱۵ پاسخ

عزیزم واقعا چیزی نیست من هم تو بارداری تین اتفاق برام افتاد انقدر حالم بد بود رفتم سونو دکتر گفت بچت چیه گفتم پسر گفت دخترم پسر بچه همیشه یه مقدار ادرارش و نگه میداره و کلیه بزرگ تر دیده میشه و واقعا حرفش درست بود بعد به دنیا اومدن تا سه ماهگی برو یه سونو بده خیالت راحت باشه اما واقعا چیز مهمی نبود انقدر من ادیت کردم خودم و

عزیــــــــــــــــزم نگران نباش
پسر منم ی کلیه ش ورم داشت
دکتر گفت اصلا نگران نباش ب دنیا ک بیاد ادرار کنه حل میشه

بارداری مگ
من تو سونو بهم گفتن قلب بچم خال سفید داره فرستادن اکو قلب جنین

عزیزم‌اصلا چیز مهمی نیست.

عزیزم بارداری مگه؟انشاالله ک چیزی نیست غصه نخور🥺

پسر منم کلیش ورم داشت دکتر گف بعد تولد جیش،کنه خوب میشه و الان هم مشکلی نداره نگران نباش

تو بارداری من انقد استرس کشیدم که نپرس ماه هشتم آب جنین زیادشده بود دکتر زنان عوضی من گفت ممکنه بچت مری نداشته باشه نمیدونم مقعد نداشته باشه بچم سالم سالم بود

ما یکی از فامیلامون بچش یکی ار کلیه هاش گفتن ورم داره بزرگه ولی به دنیا اومد الان سالمه سالمه تا موقع به دنیا اومدن خیلیا از مشکلا خودش رفع میشه

من‌خودم‌نه‌ولی‌سر دخترم خیلی از مادرا این‌مشکلو‌داشتن‌دکترا بهشون گفته بودن خیلی مهم‌نی به دمیا که بیاد درست میشه و ماه خودتم بره بالا درست میشه جای‌نگرانی‌نی

ممکنه سونو اشتباه باشه من ببار برا سونو رفتم درمونگاه یه چیز عجیب و غریبی از بچم نشون داد نمیدونم مفت سرش از بدنش بزرگتره یا دور شکمش رشد نکرده
جای دیگه رفتم سالم بود
یعنی تو این فاصله از استرس مردم و زنده شدم....

اره عزیزم پسر من کلیه راستش ورم داشت وقتی به دنیا اومد یه سونو انجام دادن که دیدن با اولین ادرار خودش خوب شده. اصلا نگران نباش

عزیزم نگران نباش مشکب غیرقابل حلی نیست

نذر پنح تا نمک ب نیت فاطمه زهرا کن
انشاءالله چیزی نیس

عاطفه جون مگه بارداری؟,-عزیزم مبارکه .نگران نباش خطای سونو زیاده .سونوکجارفتی؟

اخی تو باردارییی

سوال های مرتبط

مامان مامانِ تودلی مامان مامانِ تودلی ۴ سالگی
مامانا چیکار کنم یک هفته اس دخترم رواااانی کرده
خودم دارو اسنترا میخورم
مثلا امروزو بگم صبح بلند شد، بعد گفت موهامو ببند گفتم باشه بعد گفت موهامو بد بستی با داد و گریه گفتم بیا دوباره ببندم بعد میگه نه من نمیخوااام تو نمیبندی بعد خودشوووو میزد و گریه و داد و فریاد خلاصه موهاشو بست و ساعت ۱برقامون رفت گفت ازت ناراحتم تو منو نمیبری پارک گفتم مامان جان گرمه ، بری خون دماغ میشی بعدازظهر میبرم بیرون از اونام هستن ک الکب حرفی نمیزنم واقعا قول بدم انجام میدم ) خلاصه دوباره شروع کرد ن تو منو نمیبری پارک تو الکی میگی دوباااااره گریه دوباره خودشو زدن و جیغ و داد
خلاصه بازم گذشت تاابنکه رفت جلو در با دختر همسایه بازی کنه گفت مامان برم خونه اونا بازی کنم منم گعتم برید بازی کنین منم برم سوپری خوراکی بخرم بیام پیشتون
اونم گفت باشه رفتن و بازی کردن و منم رفتم خوراتی خریدم و بردم دادم یکیشو اون یکیشم دخترم
دوباره دخترم شروع کرد که ن از تو ناراحتم چرا ب اون میدی و دوووووباره جیغ و گریه و مثل لر زبانا که تو مراسماشون مویه میکنن صدرتشو خنج میندازه منم چند روزه انقدر عصبی بودم اخرش از پشتش بشکون گرفتم و اوردمش خونه
واقعا نمیدونم چیکار کنم جدیدا خیلی این حرکتش بیشار،شده
ازمایشم دادیم همش اوکی و مشکلی نداره
و اینکه خودم ادم زود جوشی ام ولی واقعا کنترل میکنم ولی دیگه از صبح ک پا میشه تاااااا شب گریه
واقعا کم میارم واقعا دیگه میشینم گریه میکنم
نمیدونم چیکار کنم