من اومدم دوباره تز های آخر شبی
ب این نتیجه رسیدم آدم اولاد خوب و سر ب صلاح داشته باشه خوشبخته عالمه هنوز شوهرتو میتونی دندونشو بکنی بندازی دور یا محل ندی بهش پدر مادر بد رو میشه دیگه نری ببینی اما امان از بچه بد خدا نیاره واقعا تا عمر داری باید از کاراش بسوزی
بخدا من دختر بزرگم انقد اذیتم می‌کنه جیگرم خونه خون هرشب گریه کارمه ولی کوچکترین چیزی هم نمیتونم بگم خدا شاهده اگه کس دیگه بود میزدم سیاه و کبودش میکردم اما الان فقط باید رنج بخورم
دوبار مشاوره هم رفتم بی فایده بود بعد بدنیا اومدن بچه دوم دخترم روانی شده کاملا

حساس شده به بچه دوم امادگیشو نداشته تا میتونی بهش توجه کن مهربونی کن اصلا داد نزن پرخاشگری نکن میدونم سخته اما میشه به بچه دومت توجه نکن سعی کن بیشتر وقتتو با کمک شوهرت بزاری برای بچه بزرگ حتی شوهرتم تا بعد هفت هشت ماه علاقه پیدا میکنه به خاهرش اگه اذیتش کنید سخت بگیرید بیچارت میکنه و هر روز بدتر میشه

آره هفته دیگه چهارش پر میشه
نمی‌دونم بخدا میترسم بمونه روش
مشاور میگف اینجوری تو ذهنش میمونه فکر می‌کنه شما اینو از سرراه آوردین بزرگم بشه فکر می‌کنه کسی نباید اینو دوسش داشت و براش موجود عزیزی نیست
من محبت خاصی هم نمیکنم کوچیکه خیلی میخواد حرف بزنه بعضی وقتا جلوش فقط حرف میزنم باهاش اونم از زبون خودش🥲

منم یه مدت درگیر بودم الان که دخترم بزرگ تر شده باز پسرم کنار اومده باهاش
ولی خیلی مهمه که پیش بزرگه به کوچیکه اصلأ محبت نکنی حتی بهش بگی من تو رو دوس دارم اونو نمی‌خوام
چون کوچیکه الان متوجه نیست بعدشم ببین چی دوس داره چی خوشحالش می‌کنه. براش یواشکی بخرید بگید خواهرت برات گرفته بزارید بالای سرش وقتی صبح بیدار میشه ببینه غافلگیر بشه و خیلی تشویقش کنید اینا برای من تا حدی جواب میده کمتر باهم درگیر میشن پسرمن سه ماه دیگه چهار ساله میشه و دخترم الان دوساله هست

الهی خدا بهت نطر کنه
چرا چیشده
وچندسالشه

چیکار می‌کنه مگه

ای خدا چرا اخه؟؟؟ چیکار میکنه فسقلی؟

عزیزم تا یه مدت اینطوری میشن بعدش دیگه عادت می‌کنه و درست میشه