سرشب درخواست شیر کرد گفتم شیشه خراب شده
قانع شد خوابید
یکم پیش بیدار شد بهانه گرفت زااار زااار گریه کرد
دلم براش کباب شد ولی طاقت آوردم
بهش شیر پاستوریزه دادم نخورد
گفتم کلوچه میخوری گفت آره
نصف کلوچه رو خورد یکمم آب خورد
انقد اینور و اونور چرخید و زار زد تا اینجوری خوابش برد

مامان و بابامم تو پذیرایی آماده باشن که اگر زیاد اذیت کرد بیان کمک

میتونم به جرعت بگم سخت تمرین قسمت بچه داری همین از شیر گرفتنه💔
از لحاظ روحی آدم نابود میشه
دلم میسوزه براش
خدایا به بچم صبر بده من طاقتشو ندارم😭💔

انشاالله که علی آقا به خیر و خوشی و سلامتی بتونه شیشه رو بذاره کنار و صبور باشه خدا حفظش کنه 🤲

@@@@سخت ترین

مامان علی علی جان کامل حرف میزنه؟ ‌

عه عزیزم کجایی اخه
من همش سر میزنم اون یکی اکانتت میبینم تاپیک نمیزاری
مسدود شدی؟

من از شیشه و پوشک خیلی تدریجی گرفتم نه خودم اذیت شدم نه بچه.مثلا شیر وعده روزانه رو کم کردم و بعد قطع کردم فقط شبا قبل خواب .و نصف شب اگه میخواست میدادم.یه مدت همین روال.شیر خشک و حذف کردم پاستوریزه ریختم چند روزی فقط شبا خیلی کم خورد دیگه همونم خودش میلش نکشید دیگه

عزیزم عرب هستی؟
چ زود از شیر گرفتیش دختر من الان ۵ساله هنوز شیر با شیشه میخوره

راحترین از شیر گرفتنه.سخترین پوشک گرفتنه.تازه بزرگتر بشن از گوشی گرفتنه ک موفق نمیشیم😄

من هنوز نگرفتم😪

سه روز سختیشه ایشالله میتونه