من بودم اصن ازاول شریک نمیشدم😂الانم تاشوهرت پشیمون نشده برو
عاقبت باید بتونی از پس زندگیت بربیای جداشو و قوی باش نهایت اذیت کرد بگو مادرشوهرت بیاد خونت مثلا هفته ای دوروز نگهشون داره
ببین سریع بگو خونه بگیره جدا بشی بخدا ماها همه تنهایی هم حامله شدیم هم بچه کوچیک داشتیم بزرگ شدن با هم اصلا نگران نباش اتفاقا ی نفس راحت میکشی
جدا شو من تو شهر غریب ۲۲ سالم بود پسرم به دنیا اومد شوهرمم سرکار خودم مثل دسته گل تا اینجا بزرگش کردم خداروشکر
ولا من بودم جدادمیشدم زندگی خودتو داری راحتیکاشکی میشد ما هم خونمون جدا میشد بعدم تا ک میخای پشتت ب مادر شوهرت باشه بگی کار کنه نمیتونم فک میکنی نمیتونی موقع کار بچهدرو سر گرم کن کارتون بزار کاری که دوس داررو انجامبده تا وقتی کارات تموم میشع
سلام من بودم جدا میشدم خونه خودم میرفتم به جاش مادر شوهر میومد خونه سر میزد
من ثانیه ای پیششون نمیموندم
اگه همراهته بمون و زندگی کن
بهشون احتیاج پیدا کنی همینکه دخترتو نگه میدارن نعمت بزرگیه
بقرآن از تنهایی هرساعت دارم اشک میریزم بادوتا بچه کوچیک تنهایی واقعا سخته
گوش نده بقیه چی میگن
خودت که خوب ومهربون باشی بدیا کسی به چشمت نمیاد اینروزا فقط خوبیای مادرشوهرت رو ببین
جدا نشو چون دس تنها میمانی خیلی بده
عزیزم فعلا یکی دوسال دیگه با مادرشوهرت زندگی کن،چون بچهات کوچیکن،نیاز بع کمک داری،اذیت میشی،بذار بچهات از آب و گل دربیان،بعد مستقل میشی برو یه جا دیگه
عزیزم جدا نشو باهاش فعلا بساز
چون دوتا بچه خیلیییی سخته بذار کمک حالت باشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.