این دو سه ماه اخیر خیلی تحت فشارم
خیلی بی خوابم
امروز انقد مقاومت کرد درمقابل خواب و جیغ میزد چون نمیتونست بخوابه محکم برداشتم گفتم شاید اروغ داره
دو سه تا محکم زدم پشتش عین وحشیا
بعدشم نشستم یه دل سیر گریه کردم
تو اینه ک بخودم نگاه میکنم یه شکم گنده و ممه های اویزون و سر تقریبا کچل و پوست داغون و گودی زیرچشم و یه ادم افسرده میبینم انگار ن انگار ارزوم بچه دار شدن بود....!
ن مسافرت ن پول ن مهمونی هیچی... حالمو خوب نمیکنه....

همه مون تقریبا همینیم حالا یکی دوتا بچه داره یکی مادرشوهر گیر داره و غیره
چاره نداریم گلی باید تحمل کرد

منو چی میگی ک تنهایی دارم بزرگش میکنم بااون همه غم وغصه ولی عشق میکنم نگاش میکنم اصلا پیشش گریه نمیکنم میرم اتاق وقتی بیرون میام با چشای خیس باخنده صحبت میکنم باهاش چون جز من کسیو نداره

عزیزم وقتی گریه میکنه به این فک کن که این فرشته ها جز مادر کسی رو ندارن
عزیزم بچن دیگه خودشون که نمیتونن از خودشون مراقبت کنن این وظیفه ما ماماناس
گریه کردنی حتما چیزی اذیتش میکنه بغلش کن و آرومش کن گناه داره

چقدرررر دقیقا عین منی . بخدا منم همینم دقیقا تو همون شرایط شما و این بی پولی و درجا زدن منو خیلی پشیمون میکنه که چرا بچه اوردم اصلا قرارمون و برناممون این نبود که . ولی نمیدونم که چه حکمتی داره این بچه معصوم مجبوریم به صبر
شماهم ماراحت نباش عزیزم حدقل از وقت گذروندن با بچه لذت ببر خیلی زود بزرگ میشن 😘😘😘😘

و چقد منی...اندامم افتضاح شده قوز دراوردم

اخی عزیزدلم چقدر درکت کردم وضعیت بدنامون که داره اذیتمون میکنه به کنار
زندگی نابسامانمونم از اونور

ببین وقتی خیلی خسته ای یکم استامینوفن اما از حد طبیعی کمتر بده یا حمومش کن تا بخوابه و یکم به خودت برس تا حالت خوب بشه در مورد پوست و مو هم همه همین هستند زیاد غصه نخور فقط تقویتی هات رو ادامه بده

خندم گرفته بخدا،یادته بت میگفتم دخترجان استراحت کن دوران خوشیت همون بارداریه حالا کجاشو دیدی ی وقتی میاد ک اصلا خودتو نمیشناسی دیگه

سلام گلم
وضع هممون همینه،من که هر روز برا چیزای الکی به شوهرم گیر میدم و دعوا راه میندازم
حوصله بیرون رفتن و معاشرت با هیچکسو ندارم

عزیزدلم🥺
خیلیم خوشگل و خوش هیکلی بخدا
ولی منم سرم کچل شده ممه‌م اویزون شده شکمم گنده شده پوستم نابوده و اینا همه هزینه مادرشدنه.. مام حق داریم یوقتایی کم بیاریم باید اینجور وقتا بچه رو ب کسی بسپاریم و چند ساعت استراحت کنیم … من دیشب تا صبح پلک نذاشتم روهم بالاسر بچه بودم تبشو چک میکردم…همین الان دخترمنم دقیقا از ۵ونیمه داره گریه میکنه ۵ دقیقه‌س ک خوابیده…دهنم سرویس شد ولی بازم شکر …این داستانا و اذیتا برای همه هست

چون فک میکنی این شرایط دایمیه، کلا همه اینا دوسالگی تمامه. بعد یک سال دغدغه کمتره
و نگران نباش همه همینیم.... عصبانی میشیم،یکم رو بچه خالی میشه، یکم خوددار میشیم....

درد همه مون همینه،منم گاهی اوقات تا مرز دیوانگی میرم باور کن ،ولی خب خودمون خواستیم بچه ها گناهی ندارن پس باید نازشونو بکشیم تا بزرگتر بشن

ایووول دقیقا انگار منی

افسردگی گرفتی کاش خودت بتونی خودتو خوب کنی

منم هستم حالا علاوه بر اون غر میزنه خونرو می‌ذاره روسرش بخاطر خارش لثه از جام نمیتونم جم بخورم گریه می‌کنه وحشتناک🥲🥲

خب الان اینهمه زدی تو یرت فرقی کرد؟؟؟؟نخیر
پس بپذیر و رها کن