۲۰ پاسخ

عزیزم درد طبیعی رو نکشیدی اینطوری میگی بعدشم سرپا نمیشی فک کن اونجات کلا بخیه میشه نمیتونی بشینی اذیت میشی سرویس بری کلی رعایت ک عفونت نکنه بعد هر سرویس با شامپو بشورو با سشوار خشک کنو هزارتا اسپره قرص بخری که جوش بخوره من دراز کشیده تا ۱۰روز ب نوزادم شیر میدادم دراز کشیده غذا میخوردم انقدرررر درد داشتم وقتی میشستم درد موقع زایمانو که نگم برات ب طور واقعی میمیریو زنده میشی این فقط حرف من نیست هرکس هرررکس‌تو اطراف من زایمانش طبیعی بود ب غلط کردن افتاده من ب شخصه برگردم عقب قطعا سزارین انتخابه چون هرچی درد داشته باشه ب اندازه طبیعی نیست لااقل بخیتو میبینی تمیز میکنی و و و هزار دلیل دیگه..

من درد جفتشو کشیدم و حاضر نیستم طبیعی زایمان کنم
خیلی درد طبیعی وحشتناکه
سزارین خیلی قابل تحمل تره

شاید عجیب باشه ولی دلم برا دردای روزای اول زایمانم تنگ شده 🥲
برا حرکتای داخل شکم و رحمم بعد زایمانم که انگار بچم هنوز اونجاست نمیدونم شمام تجربه کردین یا نه
سخت بود ولی خیلییییی شیرین

من طبیعی زایمان کردم با این تفاوت ک سر بچه اولیم خیلی درشت بود و سرماخورده بودم شدید و با وکیوم بیرون اوردن و سر دومی خیلی ریزه میزه بود و خیلی برش داده بودن و خیلی راحت تر زایمان کردم چون بهم کپسول بدون درد دادن

من طبیعی بودم ۲۳ ساعت درد داشتم قبل از زایمان ولی حین زایمان اذیت نشدم وقتی بچه به دنیا میاد خیلی حس خوبیه وقتی بهم نگاه می‌کرد انگشت شستشو می‌مکید خیلی لحظه‌ی قشنگیه😍🥰توی بارداری هم فشارم بالا بود مادرشوهرم مجبورم می‌کرد خونشو تمیز کنم ولی اصلاً درداشو یادم نمیاد کلاً دوست دارم فاصله سنی بچه‌هام ۳ یا ۴ سال باشه

من سه تا طبیعی بودم دردش سخت و عجیب ولی زود یادت میره هردوزایمان سخت به نظرم

من سزارین شدم و عالی بود یعنی برام خاطره خوب شد و دوران بارداری استراحت مطلق بودم و سرکلاژ و انوکساپارینو‌ خیلی مشکل داشتم تو بارداری ولی ۱سال بعد دوباره بچه میارم

سزارین خیلییییی راحت بود عالی بود

من همه اطرافیانم سزارینی بودن
همش میگفتن وای دردش فلانه وای بیساره
من همش ابجیم میگفت نمیتونستم بلند شم هی گریه میکردم
ولی من سزارین شدم
واقعاااااااااا میتونم بگم بینظیر بود بجز اون ۸ساعت رو تخت دیگ با هیچیش مشکلی ندارم خداروشکر عوارضی هم ندارم خیلی خیلی راحتم بلند شدم
البته بدن با بدن فرق داره
من درد زایمانو اوکیم
ولی با حاملگی نمیتونم کنار بیام🫥😂

من تجربه طبیعی داشتم
یعنی موقع انقباضا قشنگ مرگ رو جلو چشمت میبینی
اما خب بعد از زایمان راحتی و میتونی بشینی و راه بری و راحت به بچت شیر بدی
در کا دوتاش سختی‌های خودشو داره

چقدر درد کشیدم چقدر بدنم داغون شده

واااای طبیعی نهههههههه

من طبیعی بودم
۱۶ساعت درد کشیدم و اذیت شدم
سرش گیر کرد داخل کانال لگن
ولی برگزدم عقب بازم طبیعی انتخاب میکنم
من روز زایمان ک بخیه زدم
یوبس بودم
رفتم زورم زدم دسشویم کردم
مث دسشوی معمولی رفتم

من توی زندگیم با اینکه نداشته‌هام خیلی زیادن ولی هیچ وقت حسرت نخوردم
اولین بار و تنها جایی که از خودم تعجب کردم، اون روزی بود که رفتم مهمونی زایمان دوستم که طبیعی زایمان کرده بود 🥲💔
با تمام وجودم شکستم
هرچند براش ذکر و دعا خوندم که حسرتم تاثیر معنوی منفی توی زندگیش نذاره
ولی واقعا شکستم
چون قدرت باروریم خیلی بالاست
به شدتم دوست داشتم بچه زیاد بیارم
ولی سزارین کارمو خراب کرد
اولین بار سزارین شدم و بچمم مرد
چند ماه پیشم با اینکه خواستم دخترمو ویبک کنم، بازم کارم به سزارین کشید
واقعا خوش به سعادت طبیعیا که میتونن هر چقدر بخوان بچه بیارن
یکی از دوستام الآن بچه‌ی پنجمشو داره میاره
ولی من دیگه محدود شدم
کاش سزارین محدودیت نداشت
حاضر بودم هزار بار دردشو بکشم ولی بازم مادر بشم

درسته عاشق بچمم و خداروشکر میکنم که یه فرشته بهم داده ولی حتی حاظر نیستم درد بارداری رو تحمل کنم چه برسه به زایمان

دلم بچه دوم میخاد ولی دیگ طاقت ندارم درد بکشم

من سزارین بودم و بله حاضرم حتی همون لحظه ای که برای اولین بار میخواستم بلند شم و خب خیلی دردناک بود کل بیمارستان گذاشتم رو سرم هم حاضر بودم دوباره سزارین شم،عوارضی هم نداشتم تا الان کلا بشین پاشو ده روز اول سخت بود بعدش روال بود

من اصلا حاظر نیستم بارداری و زایمان و دوباره تجربه کنم.با دردش مشکل ندارم ولی با یک بارداری و زایمان کلا بدنم داغون شد

بله یک سال دیگه دوباره اقدام میکنم سزارین بودم

من تجربه دوتاشون دارم نمیدونی طبیعی چیه وگرنه اینجوری نمیگفتی
ن من حاضر نیستم زایمان کنم دوبارا

سوال های مرتبط

مامان 🩵امیر مهدی🩵 مامان 🩵امیر مهدی🩵 ۶ ماهگی
درسته زایمان چه طبیعی چه سزارین سخته
ولی هیچی بدتر از شمادت های ما مادران سزارینی نیست🥲
به من گفتن تو زجر نکشیدی که سزارین شدی راحت
طبیعی خیلی سخته بله درست سخته ...
ولی سختی و استرس سزارین سختره...
فکرشو بکنید تک و تنها میرین به یه اتاق سرد ...
جو اتاق عمل ترسناک ...
نه پدری ن مادری ن همسری کنارته
کسی نیست بهت دلداری بده ...
دستتو بگیره
خودت و خودتی ...
با پاهای خودت میری دراز میکشی رو تخت تا شکمتو هفت لایه ببرن‌‌..
استرس اون آمپول بی حسی ...
وای خدا اون درد و ترس آمپول بازم تو جونمه 🥲😭
پنچ بار بهم آمپول زدن
وای خدا مردم از درد
انقد دلم میخواست مامانم پیشم باشه
دستاشو بگیرم اون سرمو ناز کنه
بگه نترس من کنارتم
اون شب قدر مادرمو بیشتر فهمیدم
که وجودش، دستاش قدرت منه ...
خدایا هیشکی رو بی مادر و بی پدر نکن ...
از عمل تموم شدم بردن ریکاوری ...
چشام همش ب در بود تا مادرم بیاد ...
لرز گرفتم فقط مادرم بهم سوخت...
دستامو گرف آروم شدم
نمیدونم چرا وقتی ب اون شب فکر میکنم دلم درد میکنه
دلم میگره ...
ولی دلم بیشتر از همه ب این میسوزه ک بهم میگن مادر بودن ب زایمان طبیعی بودنه ن سزارینی
تو یه مادر مصنوعی هستی ک سختی نکشیدی 🥲💔