۸ پاسخ

خخخ مادر شوهر منم همینجوریه ولی با این تفاوت ک سری اخر ک دیدمش اصلا ن بوسم کرد نه تارف زد بیام تو بعدم با بهونه ی اینکه جاریت خودش میاد جلو و من بوسش میکنم فکر کرد سر ته قضیه رو هم اورده منم بیرون رفتم جاریشو دیدم دست اونو بوس کردم کلی محبت کردم بعد اومد کلی با قهر و کنایه ک تو مادرشوهرتو انقدر احترام نمیزاری منم گفتم خب مادرشوهرم نمیاد جلو ک احترام بزاره تا منم متقابل نشونش بدم 😂😂😂بعد گفت بچمو بده میخام ببرم بیرون پسرشو اوردم نشوندم کنارش گفتم بیا بچت ببر هر جا میخای تابش بده و هر کاری کرد بچمو ندادم دستش داشت منفجر میشدا 😂😂😂😂 حال کردم

مال همه همینه زیاد گوش نده

گلم زمان همه چیزو درست میکنه برات...سعی کن رفتو امدو کم کنی برا ارامش خودت...تنها راه حل همینه

بچه من زود به دنیا اومد ۳۸روز دستگاه بود من افسردگی بعد زایمان داشتم فک کنم....
در کل اینجور برات بگم خیلی حرص میخوردم از مادرشوهرم...از دخالتاش..مخصوصا وقتی میگف این بچه منه..خو م بزرگش کنم فلان کنم

موقع قربون صدقش ت خودتو مشغول کن ک نشنوی کمتر ناراحت شی

ببین مادرشوهر منم قربون صدقه بچه ام میره هی میگه تو پسر منی و .. منم دوست ندارم ولی اعصابتو خورد نکن اول و آخر اون دختر توعه هرچقدر هم که مادرشوهرت بگه بچه خودمه..

خب اگ میتونی نرو نبینشون

عزیزم شاید شما حساس شدی ،بعد از زایمان طبیعیه ...یکم به خودت زمان بدی همه چی اوکی میشه بعدا به این حساسیت ها میخندی

سوال های مرتبط