۳ پاسخ

وای دقیقا -من دلم برا نوزادی دخترم خیلی تنگ شده الان اصلا بغلم نمیاد دیروز صبح بیخواب شده بود توبغل گرفتم تکون تکونش دادم خوابش برد یه لحظه دیدم چقدر نازه چقدر دلم برا نوزادیش تنگ شده که همیشه بغل میکردمش

من آدم خیلی صبوری ام
ولی انقد بچم میگه بغلم کن و از کنارم تکون نخور واقعا عصبی شدم
همش گریه که بغلم کن🥹
حتی دستشویی ام میرم غش میکنه دیگه
زندگیم مختل شده🙈

عصبانیم خرابه دیگه

سوال های مرتبط

مامان پسرگلم مامان پسرگلم ۱۰ ماهگی
💕💕
فرزندم از موبایل جدا نمیشه!!!
چه باید کرد؟

خودتان کمتر در فضای مجازی باشید و در حد نیاز از گوشی و تبلت استفاده کنیم بچه ها به وسایلی که والدین از آنها استفاده می کنند علاقه بیشتری نشان می دهند.
با بچه‌ها بیشتر بازی کنید وقتی کودک را با بازی های شاد پر کنید بازی ها و گفت و گو های خانوادگی لذت بخش ترین لحظه ها برای فرزندان است.
در حضور کودک از این که فرزند ما باهوش است و کار با گوشی موبایل را حرفه‌ای بلد است صحبت نکنید
با این نوع گفتار فرزندتان را استفاده از تبلت و گوشی موبایل بیشتر علاقمند خواهید کرد.
برای ساکت کردن آرام کردن سرگرم کردن کودک و حذف شیطنت فیزیکی بچه ها از گوشی و تبلت استفاده نکنید.
گاهی ترویج دهنده گوشی خود والدین هستند!!!
نگران نباشید فرزند شما از نداشتن موبایل و تبلت عقده ای نخواهد شد.
تکرارکننده  اشتباهات والدین دیگر نباشید.
آموزش آنلاین در دوره حاضر می طلبد فرزندتان از این ابزارها استفاده کند اما زمان مشخص و مکان مشخص.
مدیریت استفاده صحیح بر عهده والدین است و نه  کودک.
مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 ۱۲ ماهگی
داشتم تو اینستا میچرخیدم یه پست بود یه‌ مامان با سه قلوهای پسر تقریبا ۵ ساله اش عکس گذاشته بود و همه تو کامنتا میگفتن مگه پسرن؟ ما فکر می‌کردیم دخترن!😵‍💫

چون موهای هر سه کاملاااا بلند بود😐
و بعد این کامنت رو دیدم🤐

واقعا احساس میکنم بعضی ها همینکه با بقیه مخالفت کنن این فکر رو میکنن که والد خوبی هستن!
مخصوصا تو این نسل زیاد شده اینجور مادرها و خروجیش شده انواع و اقسام بچه ها با مشکلات ناشناخته جنسیتی و عدم توانایی برای حل کردن مسائلشون‌🫤

این رو هم داخل پرانتز بگم، بچه تو سن های پایین جنس زن و مرد رو از موی بلند، لاک ناخن، لباس های صورتی و آبی، اسباب بازی ماشین یا عروسک میشناسه! وقتی به پسر بچه عروسک میدیم نمیتونه جنس خودش رو بشناسه، وقتی پسر بچه موهاش رو با کش میبنده و هرکسی میبینتش اول میپرسه دخترم اسمت چیه؟ و اون مجبور میشه بگه من پسرم، اینجا تو ناخودآگاهش این شکل میگیره که قطعا من با بقیه مردا تفاوت دارم که مردم من رو پسر نمیدونن و میگن دخترم!
و این میشه معضل اکثر نوجونای الان که با توجیه "ما روحمون تو جسم اشتباه جا گرفته!"

خلاصه که وقتی بچه میارین، فقط به فکر مخالفت با نظرات بقیه نباشین، شاااید یک جاهایی ما داریم اشتباه میکنیم☺️
و حتما چهار تا دوره برای تربیت چه جنسی چه غیر جنسی شرکت کنین!😘
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
عزت نفس و خوددوستی (پایه اعتماد بنفس و خبلی چیزهای دیگه)
چطور در بچه ها شکل میگیره؟ با کارهای تکراری
هر روز سر یه ساعتی بیدار شدن، یه سری کارهای تکراری رو تو زمان تکراری کردن، تو ساعت های تکراری خوابیدن، شعرهای تکراری، قصه های تکراری...
چرا؟
چون وقتی کاری رو تکرار میکنین، هر روز و هر روز، بچه ها قدرت پیش بینی پیدا میکنن. میتونن حدس بزنن که بعد از این کار چه کاری قراره انجام بشه، هوا تاریک شده، خوب غذا میخورم، بعدش مامان بغلم میکنه میبره تو اتاق، بعد عوضم میکنه، بعد لالایی میگه، بعد همه جا تاریک میشه من میخوابم. مرحله به مرحله بچه ها میتونن پیش بینی کنن‌ این بهشون قدرت میده و میتونن به خودشون و حسشون اعتماد کنن. عزت نفسشون بالا میره، اعتماد بنفس میگیرن. این پیش بینی بهشون حس امنیت میده. سورپرایزی در کار نیست. همه چی امنه. پس من خوبم که محیط دورم خوب هست (بچه ها اگه محیطشون ناامن باشه مثلا صدای داد و بیداد بشنون نمیتونن بفهمن که تقصیر اونا نیست. همه چی رو به خودشون میگیرن، فکر میکنن اونا بد بودن و کار بدی کردن که الان محیط ناامن شده).
برای بچه ها مود ثابتی داشته باشین. اگه زیاد اهل محبت نیستین، همیشه اینجوری بودنتون خیلی بهتر از اینه که یه روز شاد و باانرزی باشین و فرداش عصبی بشین و به بچه پرخاش کنین. اون کم محبتی که تکرار میشه به بچه امنیت میده. اون خوش گذرونی زیاد با بچه بهش ناامنی میده چون نمیتونه بفهمه حالا فردا حال مامان خوبه باهام بازی میکنه یا حالش بده منو میزنه.
اگه مجبورین عصبی بشین برین تو اتاق تخلیه بشین و برگردین. تو سن های بالاتر قبلش به بچه بگین من دارم عصبی میشم. موقع دعوا بهش بگین من و بابا دعوا میکنیم ولی هردومون تو رو دوست داریم و تو کار اشتباهی نکردی.
مامان آلما مامان آلما ۱۳ ماهگی
مامانای مهربون سلاممم❤️

پیشنهاد میکنم کتاب:
«کودک، خانواده، انسان» | ادل فابر و الین مازلیش
(در بعضی ترجمه‌ها: «چگونه با کودکان صحبت کنیم تا گوش بدهند، و چگونه گوش بدهیم تا با ما صحبت کنند») رو حتما بخونین.

قبل از اینکه آلما به دنیا بیاد، فکر می‌کردم ارتباط با بچه‌ها فقط به شیر دادن و پوشک کردن خلاصه می‌شه. ولی کم‌کم فهمیدم بچه‌ها از همون ماه‌های اول هم با ما حرف می‌زنن فقط زبونش فرق داره.
این کتاب دقیقاً از همون ارتباط می‌گه. اینکه چطور با بچه‌مون حرف بزنیم، چطور به حرفاش گوش بدیم، و چطور به احساساتش احترام بذاریم.

چیزهایی که از این کتاب یاد گرفتم:
*به‌جای "نکن!" بگم چی میتونه بکنه
*اول احساسشو ببینم، بعد راه‌حل بدم
*لازم نیست همیشه راه‌حل بدم، گاهی فقط باید کنارش باشم
*بچه‌ها بیشتر از تنبیه، با درک شدن یاد می‌گیرن


لحن کتاب چطوره؟
کاملاً صمیمی و خودمونی هستش. پر از گفت‌وگوهای واقعی بین والد و فرزند، مثال‌هایی که حس می‌کنی از دل زندگی خودته.

مناسب برای کیه؟
به نظرم برای همه‌مون،حتی اگه بچه‌مون هنوز خیلی کوچیکه.چون پایه‌ی رابطه، از همین حالا شکل می‌گیره.
از اپ طاقچه میتونین تهیه اش کنین.

اگه شماهم کتاب خوبی رو میشناسین معرفی کنین لطفا.❤️