۲۰ پاسخ

بله من تمام کارامو خودم انجام میدم حتی حمام بردنشم تنهایی میبرم

از اول
مامانم بود ولی کارای بچه با خودم بود

من سر دختر اولم تو غربت بودم دیگه دخترم ۴۵ روزش بود برگشتم خونمون و از همون روز با واقعیت تنها بودنم رو به رو شدم و همون روزم تا رسیدیم خونه تنهایی دخترمو بردم حموم ، ولی سر این یکی فکر کنم حالا حالا ها نتونم خودم ببرمش حموم چون خیلی ریزه میترسم

فک‌کنم بدبخت تر از همه منم.. خدایا شکرت خودت‌کمکم‌کن

من هنوز نمیتونم تنهایی 🥺
از پس کارای بچه برمیام ولی به کارای خونه و غذا دیگه نمیرسم

از ۵ روزگی

من ۱۰ روز اول مامانم اومد خونمون،۱۰ روز دوم من رفتم خونه اونا،الان هم از دیروز مادر شوهرم هست،مهمون دارم این دوسه شب ،خواهرشوهرم و مامانم و خواهرم اینا هستن...البته تو این مدت هم لباساشو عوض کردم هم بعد پوشک شستمش، ولی خب کمکم میکردن..هفته دیگه هم شوهرم و مادرشوهرم میگن بریم خونه اونا ولی راحت نیستم..

از دهم

بعداز دهه ک ازخونه مامانم اومدم دو روز طول کشید تا اون وسایلی ک برده بودمو جاب جا کنم..ناهار شام تا ی هفته نمیتونستم درست کنم بخور..خیلی سر درگم بوذم..بعدش ک خونمو مرتب کردم غذا اینا درس میکردم روحیم خوب شد

بعضیا تجربه دارن مثلا خواهر برادر کوچیک یا تو فامیل نزدیک
اما من اصلا نی نی کوچیک ندیدم
و نمیدونم کلا چی ب چیه
خدا خودش بخیر کنه

از دو هفتگی

از روز ۱۴ منم خدای بالاسرم وبچم

از روز اول
چون تاالان بیمارستانیم و دست تنها🫠😅

هنوز نمیتونم🙃شستنش توی دسشویی سختمه فقط

همون روز اول مثلا اومده بودم پیش مامانم ولی اصلا کمکی نکرد جز بشقاب غذایی ک میداد
لباسامون رو خودم میشستم با دست
پوشکش خودم عوض میکردم دکتر خودم تنهایی میبردمش خودم لباساشو عوض میکردم و شبا خودم تنهایی پیشش بودم

از روز 8 ام

ده روز ک همه رفتن

از ده روزگیدیگه مامانم کلا رفت

از ۵ روزگی

از روز هفتم

سوال های مرتبط