شوهرم سره حاملگی پسرم خیلی شوق زوق داشت مثلاً سونو اینا سره وقت میبرد ولی سره این اصلا توجه نمیکنه همه ازمایشم اینارو یا ب زور میبرم یا وقتش میگذره میرم یا مجبورم میشم با عمم برم نمی‌دونم چرا اینجوری شده احساس میکنم هیچ کس دختر مو دوس ندارم حتی خودمم زیاد شوق ندارم دلم براش میسوزه 😥

ببین وقتی دنیا بیاد ب سلامتی اون وقت دلت برا پسرت میسوزه دختر خیلی شیرینه خودشو تو دل همه جا میکنه

دومی عادی میشه🤣

وای من دخترم و با دنیا عوض نمیکنم اگر ی روزی هم خواستم حامله بشم از خدا میخوام ی دختر دیگه بهم بده عشقمه بخدا

من سراولی خیلی حساس بودم خیلی بیش از انداره بقیه ام اذیت میکردم باحساسیتم لذت نبردم حقیقت خیلی ترس از همه چی داشتم نمیذاشتم کسی دست بهش بزنه برخورد میکردم واقعا بوس ک اصلا فکر کن خونه مادرشوهرم نوه اول دختر نداشتن بجه من دختر نمیذاشتم خلاصه الان ۱۲سالشه ولی دومی حساسیتم کم کردم خدایی ب نسبت اولی لذت می‌برم از مادریم دختر بزرگم دورش بگردم

به نظر منم دفعه اول هم برای خود آدم هم برای اطرافیان چون تازه و جدیده شور شوقش بیشتره اونم با این فاصله کم که همه چی تکراریه
من اگه خودمم دومی باردار بشم به نظرم خیلی عادی دیگه برام
ولی دنیا میان شیرینی خودشون دارن مخصوصا که جنسیتش فرق میکنه

شما چیکار به بقیه داری ، مادر بچه شو دوست داشته باشه و براش ذوق و‌شوق داشته باشه کافیه کافیه

ببین کلا بچه دوم فرق داره واسه من اولی دختر بود این پسره ولی آنقدر سر دخترم همه ذوق داشتیم ک نگو خودم چقدر رعایت میکردم بهترین تغذیه و
..الان حتی گاهی یادم می‌ره مکملام بخورم 😁 نه اینکه دوسش نداشته باشیم معلومه ک داریم ولی دفعه اول هر چیزی یه ذوق خاصی داره.
نگران نباش دختر آنقدر شیرین زبون و باباییه وقتی بیاد شوهرت عاشقش میشه

بچه تا به دنیا نیاد همینه. وقتی بیاد همه دلشون میره براش. همسرت بچهاش براش فرقی ندارن. اونم فکرش مشغوله بخاطر مسئولیت و خرج بچها. بهش بگو عزیزم میدونم فکرت مشغلوله.نگران نباش باهم میگذرونیم . منم سعی میکنم قناعت کنم

سر بچه ی اول همه ذوق و شوق دارن دیگه
سر دومی برای همه عادی میشه

نگو عزیزم
حتی ب زبونتم نیار
اینجوری بخای بگیو فکر کنی همینجوری تو خونواده جا میفته برات

شوهر منم اینجور

وااا یعنی چی مگه فرق دارن این چه حرفیه شما میزنین؟؟