۱۷ پاسخ

شوهرم خونه باشه با من دستشویی نمیره باید باباش ببره حالا چون دخترمن نمیخوام ولی ول کن نیست، خلاصه هرچی میگی دخترمن شدیدتر 🫠

دخترمنم به شدت همینه

اگ بچه من اینجوری بشه. باباش میگ حسی ب تو نداره منو بیشتر دوس داره. کلا تو فاز عذاب وجدان منه

پسر منم خیلی باباییه دسشوییم بخوام ببرم میگه بابا ولی باباش گردن نمیگیره غذا خوردنم گردن نمیگیره خوابوندم مگه چی بشه
ولی از صب بیدار میشه همش بابا بابا ببینه رفته سرکار یکساعت کارش گریس

پسرمنم دقیقا همینه،تازه خیلی ام از من بدش میاد چون مث باباش همه چی بهش نمیدمو لوسش نمیکنم🤣

پسر منم دقیقا همینطوره
تا وقتی باباش خونه نیست به من میچسبه
ولی از لحظه ای که باباش میاد دیگه کلا میجسبه به باباش
من که خیلی راضی ام 😁

اره متاسفانه ما هم این اوضاع رو داریم
منم خیلی استقبال میکنم

حوصله داری تو راحت غذات رو بخور لباست رو بپوش منتظر اونا باش
دوران پادشاهی ت بابا

باباش خیلی بهش توجه میکنه
برا همونه
تو این سن بچه وابستگیش ب کسی هس که بیشتر توجه کنه
من پسرم اصلا ب باباش وابسته نیس چون اصلا باهاش بازی نمیکنه و سریع باهاش دعوا میکنه

نویان هر کاری داره میگ یدا انجام بده😐

دقیقا برا منم اینطوری😔😔از بس دنبال شوهرم گریه میکنه خستم کرده

من باشم میگم چه بهتر همه کاراشو بکنه باباش
این همه تو سختی کشیدی حالا بزار آویزون باباش باشه

من پسرم دقیقا همینطوره حتی اگه برم پیششون میگه برو می‌خوان برن بیرون میگه تو نیا ولی وقتی باباش نیست با من اوکی هست

چه بهتر...من دخترم به من وابسته بابام در اورده

رایان که به هردوتامون وابسته هست

بخدا منم میخواستم دخترم کنی بابایی باشه ولی حتی بغلش هم نمیره. همش آویزون منه 😂

علی من برعکسم دقیقا
اصلا شوهرمو به رسمیت نمی‌شناسه
همه چیییییی مامان فاطمه

چه بهتر😬😬😬

سوال های مرتبط

مامان تیام🪽🌈🧿 مامان تیام🪽🌈🧿 ۲ سالگی
#درد ودل💔😓
میگم بچ های شماهم اینجورین کله شقن من ب تیام هرچی میگم مثلا بگو فلان چیز ی کلمه رو میگم اصلا همکاری نمیکنه خیلی اذیت میکنه خیلی بهونه گیره همش دوس داره منو اذیت کنه مثلا در حال انجام کارای خونه اصلا کاری باهام نداره چون میدونه دارم حمالی میکنم ولی فقط کافیه بشینم ی گوشی بگیرم دستم انقد بهونه میگیره ک فقط میگ ی چیز بده فقط می‌خواد منو بلند کنه خودشم نمی‌دونه چی می‌خواد هرچی میدم میگ ن فقط قصد بلند کردن منو داره دیگ ناشکری نشه خداروشکر تنش سالمه راه میره میدوعه ولی واقعا در طول روز خسته میشم هیچکسب‌رو ندارم نگه داره ینی دارم تیام چون خیلی لج میکنه سرشو میکوبونه هیچکی قبولش نمیکنه حتی مامانم قشنگ با زبون کف تیام اذیت میکنه زیاد نیا اینجا در صورتی ک بچ ابجیمم اذیت داشت ولی ب اون جرات نداشت بگ خلاصه اینو میخوام بگم تیام اصلا تو یادگیری همکاری نمیکنه باهام مثلا هرچی میگم چهارزانو بشین گریه میکنه پاهاشو باز میکنه ب شدتتتتت بدتر از باباش لجبازه منم بی حوصلگیم برمیگرده ب این ک اصلا اصلا از شوهرم زبون و روی خوش نمیبینم ک‌بخوام ب بچم منتقل کنم ینی وقت بذارم براش چیکارکنم وقتی رفتارای بد از شوهرم میبینم بی محلی میبینم تمام انرژیم میره ب نظرتون چیکار کنم تیام یکم تو‌کاراش پیشرفت کنه آخ خودش اصلا بچ ای نیس ک همکاری کنه میگم تیام بگو مثلا مامان میگ نننننن ولی روزهای دیگ یا ی چیز بخواد قشنگ مامان صدا میکنه ۳۰تا کلمه میگ ولی دوکامه ای نمیتونه بگ