۹ پاسخ

هی خوااااهر. فکر کردی این تفکر پوسیده پاک شدنیه؟؟ هزار ساله هست و خواهد بود. با اینکه این دوره زمونه دخترا خیلی کارامد تر از پسران ولی همچنان پسردوستی هست

بگو براش کادو هم بخر تشویق بشه بازم بیاره😂😂

افففرین؟مکه مسابقه بوده؟کار خدابنده دیگه

😂😂😂😂😂

همه مامانا اینجورین من دوتا دختر دارم بعداز اونا ۱۲سال خودم بچه نیاوردم بخدا گوشامو کر کردن هم مادرم هم مادرشوهرم خداروشکر یه پسر آوردم و راحت شدم

اعایی منوزن داداشم باهم حاملع بودیم بعدبابابزرگم پرسیدبچه توچیه گفتم دختراززن داداشم پرسیدگفت پسرع بهش گفت ماشالله افرینن 😑😵‍💫مغزم خنگید

زدی ک مامان پسرودختر.....مامان منم همینجوره تا میگم یکی بارداره یا بچه داره اولین چیز میپرسه میگ چیه؟؟؟ میگم پسر میگ بارکلا بگم دختر ب چشمش بی ارزش میاد خاهرم دوتا پسرداره من دوتا دختر بچهااونوکلن بزرگ کردنگهداری کرد بچهامن نمیدونه چطو بزرگ شدن اصن بهم کمک نداد حتی اگ بگم بچه فلانی مرد میگه چیزی بود بگم پسرمیگ هزاااارحیییف...بگم دختربوده میگ ها طوری نی

خب پسر دوسته😂

😂😂😂😂😂🤦🏻‍♀️

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۱ ماهگی
مامان میعاد و تو دلی مامان میعاد و تو دلی ۱۱ ماهگی
مامان رها 🐣 مامان رها 🐣 ۱۰ ماهگی
مامان سوفیا مامان سوفیا ۱۱ ماهگی
مامان قمر🌚 🐣 ماه مامان قمر🌚 🐣 ماه ۱۳ ماهگی
مامان دلین مامان دلین ۱۲ ماهگی
چند روزه متوجه شدیم عروس خالم پسرش ۲ ساله نشده ۴ ماهه بارداره
البته جسه و هیکل درشت داره از منم یه ۳ یا ۴ سالی کوچیکتره از وقتی همه فهمیدن مامانمو شوهرم میگن دختر توام بزرکتر شد یکی دیگه بیار تفاوت سنیشون کمتر باشه هردوتاشونو باهم بزرگ کن قبل به دنیااومدن دلین دلم میخواس ۴ تا بچه داشته باشم ولی اینقدر ک دلین اذیتم کرده هرکی بم میگه میگم همین یکی بسه شوهرم هر گلی میخواد بزنه به سره همین یکی بزنه هرچی داره و‌نداره برا دلین باشه دلم بچه دیگه میخواد چون بچم تنهاس وقتی از صب تا شب با منه باباش ک میاد خونه یه عالم‌ذوق میکنه بااینکه همش من باهاش بازی میکنم شعر میخونم یا مامان بابام میان خونمون کلی ذوق میکنه دست میزنه دلبری میکنه براشون ولی فکرشو ک میکنم دلم میخواد بشینم گریه کنم این مدت هم یکسره خونه مامانم بودم چون تنهایی نمیتونسم از پس دلین بربیام غیر از اون صدای جیغ دلینا میاد عصبی میشم باهمه بد حرف میزنم حتی از وقتی دلین به دنیااومده فاصله رابطه نزدیکی کردنم و حسیم به شوهرم خیلی بد شده حسی به شوهرم دیگه ندارم و حتی ازش بدم اومده بااینکه خیلی کمک حالم بوده تو این مدت خونه تکونی کرده برام هرکاری ک خوشحالم کرده انجام داده با اون خستگیش هرکار گفتم انجام داده از خودش و شکمش میزنه بخاطر من خیلی کارا کرده برا ارامشم ولی دست خودم نیس خیلی وقتا باهاش بد رفتاری کردم دلم براش میسوزه اما چیکا کنم هر دفه میاد سمتم خودمو با یه چی دیگه سرگرم میکنم یا میاد بغلم میکنه حس بد دارم بش جوری ک دلم میخواد خودمو از بغلش بکشم تا میبینه دلین خوابه میگه بیا بغلم من هی میگم خستم و واقعا هم خستم حوصله ندارم دلم میخواد تنها باشم بدون دلینو شوهرم
دلم میخواد برم تور برم سفر با دوستام