۶ پاسخ

منم از هفته آینده میرم

منم ۱ ماه رفتم عصر میرم وسیله بگیرم تو خونه ورزش کنم

منم دلم ميخواد برم اما پيش كي بزارم

گل گفتی عالیه عزیزم ❤️

آفرین عزیزم
منم یک هقتس هی میخوام برم و جور نمیشه، یعنی تایم هایی که میتونم برم کسی نیست پیش دخترم.

وای خوشبحالت چقدر دوست دارم برم باشگاه
بچه رو کجا میذاری؟؟

سوال های مرتبط

مامان شیرین مامان شیرین ۱۳ ماهگی
یه چیزی میگم خانما رود جبه نگیرین دست خودم نیست
من یه مدته از خودم دور شدم از وقتی زایمان کردم الان یک ساله من اون ادم سابق نیستم حوصله ندارم اعصابم زود خورد میشه داد و بیداد میکنم به کارام نمیرسم یا اگه برسم حوصلم نمیشه مثل قبل انجام بدم قبلا حتی با خشک‌کن و پارچه سقفی تمیز میکردم
الان نمیشه همش دخترم نمیزاره
از امروز تصمیم داشتم عوض بشم به خودم خونه زندگیم دخترم برسم اما خب کو ساعت 6 بیدار شدم نماز خوندم مسواک و اینا صبحانه حاضر کردم شوهرم شکار بود اومد اومدم صبحانه بزارم دیدم دخترم بیدار شد با خوشرویی و اینا اوکی بودم صبحانه خوردیم شوهرم رفت کار داشت دخترم پشت سرش به قران تا یک ساعت گریه میکرد هرکاری میکردم اروم نمیشد بهش مداد و دفتر دادم خط خطی کنه رو به روش بلند شدم ورزش کنم خودشو پاره کرد از بس جیغ و گریه گلوش به خدا پاره شد دیگه نفس نمیتونست بکشه بلندش کردم باز یکساعت هرکاری کردم اروم نمیشد دیگه نشستم رو به روز یهو عصبی شدم جیغ زدم داد کشیدم بلند خودم زدم بعد اومدم بخوابونمش باز نخوابید بازم گریه خودم اینقدر زدم اینقدر گریه کردم به خدا به هیچ کارم نرسیدم بازم یعنی یا باید کنارش بخوابم یا هیچ اینکارو میکنه میدونم بچت میدونم به خدا که من تحملم کم شده خب چیکار کنم من اینطوری عصبیم از ذوق اینطوری بودم اگه خونم تمیز نباشه به خودم نرسم وقتی خودمو ببینم شبیه افسرده ها باشم ناراحت میشم از طرفی اینا مهم نیستن دخترم مهم تره اما اونم همش پروسه ی دندون یا بد خلقه یا نمیدونم چی نه شب میخوابه نه روز درست و حسابی نه غذا میخوره کلی درست میکنم نه چیزی به خدا عاصی شدم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مامان نور چشمام❤️‍🔥 مامان نور چشمام❤️‍🔥 ۱ سالگی
یهو فکرم خیلی درگیر شد نمیتونم بخوابم بسکه پاهامو تکون دادم حالم بد شد، لطفا نظرتونو بگید در مورد چیزی که میخوام بگم
خانوما من یه پسر یه سالهو یک ماه دارم بعد از دو بار سقط خدا بهم داده حالا خیلی نگرانم که پسرم تنها نمونه و یه خواهر یا برادر داشته باشه خودم دوست دارم داداش داشته باشه حالا بگذریم، همسر من از من کوچیکتره شرایط زندگیمم اینکه مستاجر با یه درآمدی که همه چیم روبه راهه در حد معمول،دست تنهام هستم یعنی فقط فقط فقط شوهرم کمک حال منو زندگیمه اینجوری بگم که بعد سزارین خودم پسرمو بعد دوروز بردم حمام،از طرفیم افسردگی بعد زایمان گرفتم که تازه رفتم تحت درمان هی فکر میکنم میگم نکنه تو باردار شدن به مشکل بخورم نمیدونم که بچه دار بشم یا نه،شوهرم باز بچه میخواد ولی میگه حالا نه ولی من خودم به خاطر سنم میگم اگه قراره بیارم زودتر اقدام کنم، اصلا یه سر درگمی دارم نمیدونم چک شده این موقع شب 😔😔😔😔😔😔خانواده سوهرمم شهرستانی هستن الان که شکر خدا رفت آمد نداریم ولی میدونم بعدا هی میخوان گوه بخورن که یه بچه بیار یعنی واسه اونا بچه آوردن هیچ غمی نداره زرت زرت میزان بدون هیچ درک و فهمی از دوران زایمان بعد زایمانو بچه بزرگ کردن