۶ پاسخ

گناه داره بزار تا ۲۰ماهگی بخوره ...اذیتش میکنی

کاش میزاشتی تادوسالگی میخورد حیفه

کم کم نده بهش رو اعصاب و روان بچه تاثیر میزاره

من اینجوری گرفتم که
۴ روز اول صبح که بیدارشد تا ظهر ساعت یک شیر ندادم
۴ روز دوم تا ساعت ۵ عصر ندادم
۴ روز بعدی تا شب موقع خواب ندادم
و بعد شیر شب رو ندادم
هم راحت‌تر قبول کرد و عادت کرد هم خودم اذیت نشدم

چه جالب بجت ی حالی فقط شد بجه من بود چسبو میکند😶😅

ابنجوری گرفتن فقط روان بچه رو نابود میکنه بنظرم

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۱ سالگی
سلام مامانا 🥲
امروز صبح اول وقت که بیدار شد تا دو ساعت پیش تقریبا چندین بار شیر خورد دیگه گفتم بسه مامان میخام صبحونه بخوری یه لقمه خورد دومی رو تف کرد 😥دیگه منم تصمیم گرفتم تا صبحونه نخوره بهش شیر ندم به سینم چسب و دستمال کاغذی زدم انقد بچم گریه کرد تا بلاخره با این پتو که عاشقشه خوابش برد میخام تدریجی شیر رو بگیرم ازش مثلا صب خورد تا موقع ناهار بهش شیر ندم ناهار که خورد یه کم شیر بخوره دوباره چسب بزنم تا شب که میخاد شام بخوره قبل از خواب یه کم تو بیداری بهش شیر بدم دیگه تا تو شب که بیدار شد ندم بهش اینجوری بلکی بتونم وابستگی به شیرشو کم کنم دعا کنید بتونم واقعا دیگه دوباره یه هفته ای میشه نگاه به غذا نمیکنه اگه هم بخوره در حد دو ستا قاشق به زور دندون های آخریشم داره درمیاد البته پیدا نیست ولی گاز گرفتن وسایل نشون میده دوباره دندون در میاره واسه همین دیگه بد خور شده خدایا به همه مامانا طاقت بده به منم طاقت بده بتونم وابستگی به شیر رو ازش بگیرم تا کم کم توی هشت بیست ماهگی کلا بگیرم ازش و غذا بخوره بچم 🥲🥲🥲🤲🤲🤲🤲🤲
مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۱ سالگی
میدونم زیاده ولی مبارزه شاید برا تویی که میخای وابستگی شیرتو از بچت بگیری و بخونی 😊😊😊😊
مامانا طبق چند تا تاپیک قبلی که گفتم میخام وعده ای کنم شیر خوردن بچمو حالا بعد از چهار روز میام براتون تجربه مو میگم حالا شاید یه سری ها بگن چرا اینکارو کردی و اینا ولی من کردم دیگه خداروشکر تا الآنم جواب گرفتم گوش شیطون کر
خب حالا بگم ....
من روز اول گفتم بهش چسب زدم سینمو از اونجایی که فقط با یکیش شیر میخورد همین یه دونه رو چسب زدم
روز اول :صبح که خواب بود شیرش دادم توخواب دیگه بیدار شد صبحونه دادمش تا ناهار کلی باهام کلنجار رفتم بماند که صبحونه به زور میخوره کلا ولی من میدم بهش حالا هر چندتا لقمه بخاد بخوره هیچی هی مدام میومد لباسمو میداد پایین که شیر میخام و اینا منم بهش گفتم ممه مریض شده یخ دفه بغض کرد و منم باهاش گریه م گرفت ولی چاره نبود باید از پسش برمیومدم همینجوری رو پاک با چشم گریون خوابش برد بچم 🥲🥲ناهار که خورد یواشکی چسب رو برداشتم بهش گفتم ممه خوب شد یه ذوقی کرد و خندید که دلم ریشه می‌رفت براش دیگه دوباره یواشکی چسب زدم گرفت بدون ممه خوابید دیگه ندادم بهش و همیجور این روند گیر دادن و چسبیدن بهم ادامه داشت حتی تو ماشین میگفتم مامان ممه مریضه بیخیال میشد تا شام که بهش دادم موقع خوابش که شد شیر رو بهش میدادم و حتی تو شب
الان همین کارو تا امروز که چهار مین روزه انجام دادم و فقط سر وعده هایش گریه می‌کنه چون نمیخام فعلا ازش شیرو بگیرم گفتم بزار وابستگیش گم بشه که خدارو شکر کم شد و همین الآنم بدون شیر رو پام خوابید 😊 به نظرم روش خوبیه و اینم بگم تا خودم نگم مامان ممه میخای ممه خوب شد مریضیش نمیاد سمتم مگه گشنه باشه واقعا که اگه ببینه چسب زدم دیگه نمیاد 😊😊😊