دیروز پست یکی رو دیدم نوشته بچش مدلش اینه که هرچی میخوره سریع دفع میکنه بچش ۱۰کیلوعه الان ۳سال و نیمه بود
باخودم گفتم خدایامن ۲سال تمام سره این موضوع غصه خوردم حتی یکبار دفعش زیاد میشد از استرس و ناراحتی داشتم سکته میکردم کلی از همه دور شدم هرکی میخواست دهنشو باز کنه بگه بابا طبیعیه بچت و مدلش اینه دلم میخواست از وسط نصفش کنم..حتی چون بچم وزنش خوب بود میگفتن هیچی نیست و ازمایش ها همه خدادوشکر سالم بودن
این وسط من داشتم اب میشدم بچم رنگ پریده بود،بیقرار بود و چشماش یکم قرمز میشدکه هیچکی حتی متوجه نمیشه که خودم میدونستم اینارو
۲سال زندگیم فقط تو مطب پزشک و توازمایشگا هاگذشت حتی کل ایران رو گشتم پیش دکتر های خوبش بردم
و الان ۵۰درصد موهام تو این دو سال سفید شد
ز اعصاب پادرد گرفتم و یه مدت نمیتونستم راه برم و از جام بلند شم و اینکه خودم بالاخره پیدا کردم مشکل بچم الرژیه و رعایت کردم خیلی بهتر شد خداروشکر
الانم افتادم به فکره اینکه خدایه نکنه به روان بچم اسیب دیده نتونستم همه چی بدم بخوره
و منی که ۳سال بخاطره بچم سره کار نرفتم
تازه ۳سال شد و وضعیتش بهتر شد دوباره شروع کردم برم سره کار
و منی که نمیتونم بچمو جز مادرم و مادرشوهرم به کسی بسپارم حتی یک ساعت
الان من بیشتر از همه آسیب دیدم دیگه نه؟؟
تفاوت من با اون مامانی که کلا نمیدونست این مدل بودن که روزانه دفع زیاد داشتن مشکل هست یا نه و راحت و اسوده زندگیشو کرده چیه؟
منی که یک و نیم سال تمام هیچ جا نمیرفتم بخاطر بچم
الان با خودم فکر میکنم میگم درسته من خودمو کشتم تا بچم رشدش به مشکل برنخوره و هزارمرتبه شکر بهبود پیدا کنه

۱۰ پاسخ

اخه همش ک مشکل نیست وقتی روده سالم باشه طبع بدنی گرم باشه هرچی بخوری دفع میکنی من خودم اینجوریم عذر میخوام بعد از وعده ی غذایی دفع دارم و پسرم مثل خودمه یبوست نشانه ی ناسلامت بودن دفع روزانه ۲ بار طبیعیه

دختر من یبوست داره دوروزی یا سه روزی یبار یا هر روز یه وقتایی...دکتر تو شهرمون هست میگه به بچه لبنیات گاوی ندید مثل خیار هویج موز کمتر آبمیوه ندید و.....

براین مورد باید بری دکتر آلرژی ؟

عزیزم الان خوبه؟ به چیا آلرژی داره ؟

من نمی گم مثل من و شما هم خوبه که اعصاب و روانمون رو گذاشتیم سر آلرژی و رفلاکس و دفع و ...
ولی مثل اون مادر ناآگاه هم خوب نیست
خب روده بچه زخم می شه وقتی مدام چیزای آلرژی زا بخوره
چی از اون بچه می مونه؟!
طفلکی در عذابه و مادر عین خیالش نیست و احتمالا وقتی بفهمن که خیلی دیر شده

اما من دیدم کسی که بیخیالی طی کرد متوجه نشد. من خودمو کشتم شیرخشک نده بهش نمیسازه. بچه یکساله ۶کیلو شده بود و الان نیست تو گهواره. نمیدونم بچش چطوره

انقدر ادمهای بیخیال هستن منم سر دخترم هرچی نریصی و بیخابی و جرو صورت گرفتم بخدا انقدر خودشو میخارونه میگه کی پسخوب میشم دلم کباب میشه میگه جرا بچه ها کبک و چیپس و ... میخورن من نمیتونم .... یعنی هرروز توجیح هر روز غم با ابنکه خداروسکر بهتر سده منم تا ۲سال و نیم هیچ جا نمیرفتم چون اسهال میسد هرجا میرفتم حتی مادرم بهش میگعتم فال چیزدهنش نکنبا من یه ساعت برم خیابون بیام مبدیم داده زنگ بجه ریخته خودش همه جا کثبف کرده.من حتی پیش هیچ کس هم نمیتوتستم بزارم حتیمامانم بچه رو یه بار تشست.انقدر تنهایی کسدم انقدر حرف شنیدم انفدر ... حالا هم باردارم خدا رحممم کنه دیکه این بچم سالم باسه چون واقعا دیگه از خیلی لحاط توانایی ندارم.درکت میکنم

الهی شکر ک رو ب بهبودیه و چقدر منو توصیف کردی با هر کلمه از این تاپیکت انگار خودمو تجسم کردم و منم الان تو این مرحله مادر بچه الرژیک و امید دارم بلاخره الرژی تموم میشع خیلی پر از سرو صدا میاد و خیلی موزیانه و ساکت میرع ان شاالله روزی بچه من و تمام بچهای الرژیک الهی آمین

مگه هرچی بخوره سر دفع کنه جز مشکل هست نمیدونستم 😐🥴

ادامشو پست بعدی مینویسم

سوال های مرتبط

مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 ۳ سالگی
⛔ لطفا 🚫 لطفا 🚫 لطفا 🚫 عزیزی که باردار هستی نخون ...⛔


امروز ۲۷ام رمضانه و من برای بار دوم از ماه مهمانی خداوند بیرون انداخته شدم ...
امسال حتی شب های قدر هم اجازه ورود به خونه اش رو نداشتم چون هم خودم مریض شده بودم و هم پسرم ...
یه جورایی خودمو باختم انگار ...
می ترسم!
چند روز پیش ازش خواستم تا منو نبخشیدی بهم فرزند نده دیگه ... هروقت بهم عطا کنی یعنی بخشیدیم!
۴روزه شده ۲سال!
۲سال پیش ۲۳ماه رمضون ات بعد از احیای شب قدر، بعد از اووون همه گریه و بی تابی اومدیم خونه و من اون قرص هارو با گریه استفاده کردم، عین ۴۵دقیقه رو گریه کردم چون دیگه حوصله بحث نداشتم!
خسته بودم! بریده بودم!
دلشکسته بودم!
من تنها بودم! فقط من بودم! خودم و خودم!
مسعود رفته بود معاینه فنی بگیره و منو تو این لحظات مهم تنها گذاشته بود ...
یه جورایی انگار میخواست خودشو مبری کنه از این کار؛ با اینکه تماما خودش موافق این کار بود و تماااام قد وایساد و گفت باید ک باید!
"با سکوتش با حرفاش با بی محلیاش با تمام وجود ۳روز ی کلمه هم باهام حرف نزد، ۳روز هیچی نخورد، هییچییی! روزی فقط یه استکان آب"!