شوهرم میگه به دخترم اونشب که مامان نیس میریم بیرون برات غذا میگیرم پیش خودم میخوابی باهم بازی میکنیم
خداروشکر بچه داریش بد نیس
همین الان هم دستشویی اینا میبردش
ولی لازم شد میزارم خونه مادر شوهرم پیش عمه و عمو تا شوهرم از بیمارستان برگرده
چون مامانم میاد پیشم
انشاالله با دل خوش بری و برگردی توکل به خدا واسه مام دعا کن
سخته خیلی سخته
من برا زایمان خواستم برم پسرم ده ماهو نیمش بود از یکسال هم کمتر ببین کجا آرومتر سرگرم میشه من دختر عمم پسرم دوست داره یک سر میگردوندش گریه میشد شب برا زایمانم میخواستم برم بیمارستان گذاشتمش آنجا آروم گرفت خداروشکر ولی خودم خیلی گریه کنم
منم دختر بزرگم یکسال و ۵ پنج ماهشه
گذاشتمش پیش خواهرهام
خداروشکر خیلی خوب ازش مراقبت کردن
اخی عزیزم. چاره ی نیس ی شبه دیگه. همراهت کی میخاد باش تو بیمارستان
یعنی 3 روزه از موقع سزارینم میگذره نرفتم بخاطر دخترم
عزیزم درکت میکنم منم بچه شیر به شیر داشتم من بیشتر چون دخترم با شوهرم وابسته بود شوهرم بهش رسید و براش کیک تولد گرفته بود یکم خوش بگذرونه یادش بره من یک شب نبودم شب ساعت ۱/۳۰دردم گرفت رفتم بیمارستان
نگران نباش بزار پیش هر کی باهاش راحته بگو باهاش بازی کنن بگردوننش تا خسته بشه شب راحت بخوابه
پیش شوهرت نمیمونه؟؟
کاملا درکت میکنم💔💔💔😭😭😭😭
سلام بسلامتی باشه
ای جان
بزار خونه هرکس ک باهاش صمیمی تره
دیگ چاره ای نیست
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.