خانما پسرم خیلی زود باهم جوش میخوره مثلا گریه می‌کنه لج میاره بجای اینکه بیاد پیش من می‌ره پیش پدر شوهر یا شوهرم یا حالا و..
بعد میگن نکاه هیچ وابسته ای نداره انگار نه انگار مامان داره
من تمام وقتم برای پسرم میزارم بیشتر از همه بازی میکنم باهاش
نمیدونم چرا اینجوری میکنه پسرم والا بچه های دیگ میبینم بیشتری وقت میزارم برای بچه فقط تنهایی برام سخته ببرمش پارک همین چیکار کنم یه مقدار پسرم سمتم بیشتر بیاد

۵ پاسخ

دقیقا پسر منو گفتی
هرجا میریم منو جررررمیده و فقط دوس داره بغل من باشه پیش هیچکس نمیره
ولی خونه مادرشوهر و فامیلای شوهز ک میریم انگار ن انگار مادری داره😐
جالبه هفته ای یبار بزووور یکساعت اینارو میبینه ولی خانواده خودمو هفته ای صدبار
اینم شانس ماست خواهر😑

اصلا ناراحت نشو بابا دختر منم همچین بدون من راحت میره خونه مادر شوهرم منم اولیل ناراحت میشدم ولی درنهایت بچه مادر خودشو میخواد اونا هروی که می‌خوان بگن بچه فقط دوست داره بره بازی بکنه

برعکس پسر من چسب منه و این موضوع اذیتم میکنه

خب بگن ناراحت نشو منظوری ندارن ک حساس نشو منم برام مهم نیست خوشحالم هستم ک میچسبه به اونا ی استراحتی میکنیم والا

پسر منم همینجوریه اتفاقا اونام میگفتن ی روز گذاشتمش پیش پودرشوهرم و مادرشوهرم رفتم ارایشگاه وقتی خوابش اومد و پیپی کرد انقد مامان مامان کرد گریه کرد دیگه نمیگن😂اونارو واسه بازی میخوان دیگه بنظرم یبار اینکارو بکن مواقعی ک میدونی بهت نیاز داره بذار پیش اونا

مقالات مرتبط

زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس

سوال های مرتبط

مامان 🧸ꜱʜᴀʜᴀɴ🤎 مامان 🧸ꜱʜᴀʜᴀɴ🤎 ۱ سالگی
پسرم تازگیا شبا خیلی بیقراری میکنه هر۵دقیقه یبار گریه میکنه غلت میزنه انگار یجاش درد میکنه نه خودش میتونه بخوابه نه من واقعا نمی‌دونم دیگ چیکار کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هلن مامان هلن ۱ سالگی
بچه من غذا نمیخوره با روش های عجیب مثل بردن تو کوچه و یخ بازی و اینا غذا میدم بهش حالا جدیدا انگار دچار رفلاکس پنهان شده نمی‌دونم زوری زیادی غذا میدم یا چی پس چرا وزن نمیگیره؟! حالا اینا هیچ این عکس که میذارم مقدار مناسبی برای ناهاره؟ بچه های شما چقدر میخورن کمتر یا بیشتر؟ یا خوبه همین
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان سهند مامان سهند ۱ سالگی
مامانا من هر وقت میام بشینم پیش همسرم پسرم گریه میکنه که چرا نشستم پیش همسرم تا ازش فاصله میگیرم میخنده میاد بغلم
بچه های شما هم اینجوری هستن؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان صدراوسامیار مامان صدراوسامیار ۶ ماهگی
خانما پسرم از صبحی گریه می‌کنه خیلی سرفه داره ادرارش هم کمه بنظرتون چرا ادرار نمیکنه سه ماه بیشتر نداره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان هلن مامان هلن ۱ سالگی
بچه ی من گاهی حس میکنم یه لرزش کوچیک داره بدنش ، بچه شما هم اونجوری میشه؟ مثلا داره گوشی میبینم یا بازی می‌کنه ، انگار که آدم سردش بشه یه لحظه میلرزه ، اونجور انگار ،برا چیه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دیاکو مامان دیاکو ۱ سالگی
بچه ها من پسرم رو تا حالا چند بار بیشتر نبردم پارک
امشب اصلا ندیدم مثلا با بچه های دیگه بازی کنه فقط نگاشون میکرد ..😐
مگه نباید با بچه ها بازی کنه ...🙄
کلا اصلا هم بچه تو خونه واده دور و برش نیست ....
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۱ سالگی
خانما پسرم الان یکی دو روزه بعضی وقتا پاهاشو نشون میده و گریه میکنه انگار درد داره مشکلی توی راه رفتن و اینام نداره فقط یه وقتایی پاهاشو نشون میده و یه جوری میگ انگار درد داره به نظرتون چرا باید پیش چه دکتری ببرم؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 🐻𝐀𝐫𝐚𝐳🐻 مامان 🐻𝐀𝐫𝐚𝐳🐻 ۱ سالگی
خانما بیاین راهکار بدین بهم چیکار کنم
بچم یه ماهه غذا نمیخوره دکتر نمونده نبرم بستری و اشتها آور.....
اصلا قورت نمیدع یه ساعت دهنش نگه میداره بعد حس میکنم بچه لج کرده چون صبح یدونه تست خودش خورده برنج میارم می‌زارم جلوش دونه دونه برمیدارع میخوره ولی باباش یا من می‌دیم نمیخوره ولی خب برنج میزارم جلوش شاید دوتا دونه بزاره دهنش همین دیگ نمیخوره پرت می‌کنه سیب زمینی براش بخار پز میکنم سرخ میکنم شاید یدونه بعد دیگ نه دیگه نمی‌دونم چیکار کنم شیر هم ک نمیخوره بچه یعنی تواین ماه از جون افتاد
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۱ سالگی
سلام مامان بنظرتون چجوری ب پسرم کمتر شیر خودمو بدم دوست دارم بیشتر غذا بخوره خیلی وابسته من و شیر هست
شیر خشک دوست نداره اصلا
هرچی سرگرمش میکنم آخر میاد میگه می می و وابسته شده شدید
نمیدونم چیکار کنم😕
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱ سالگی
پسرم در روز دوسه بار لپشو میاره نزدیک لبم یعنی بوسم کن بعد می‌ره پیش باباش هم همین کارو می‌کنه ، بعد ک بوس کردیم می‌ره ادامه ی بازی و شیطنت ...
خیلی فکرمو مشغول کرده ابن کارش
بنظر شما چرا این کارو میکنه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 ۱ سالگی
خانوما یه مشورت
همسایه طبقه بالاییمون خیلی خیلی زیاد خانوم با وقار و‌خوبیه خیلی دوسش دارم باهم پارک میریم باهم رفت و امد داریم و یه پسر داره چند ماه از پسر من بزرگتره حدود ۶ ماه بعد واقعا رفتارای بچه عجیبه مدام درحال جییییغ زدن و گریه کردنه
بعد همش میاد تو راهرو پسر منو صدا میکنه میگه نی نی
بعد چند باری زنگ زد تایم خواب پسرم بود یا اینکه حموم بودم و اینا چندبارشم اومد خونمون
اونم بچست ها من اصلا از کاراش ناراحت نمیشم
موضوع اینه که پسر من به شددددت با سلیقه است با اسباب بازی هاش بازی میکنه جوری که هیچ آسیبی به چیزی نمیزنه و تا حالاپیش نیومده اسباب بازی خراب کنه اصلا و اینکه اصلا اهل زورگویی و جیغ و داد نیست
برعکس پسر همسایه یه دوبار اومد هربار دوسه تا اسباب بازی بچمو‌ شکوند
پسرم میخواست باهاش بازی کنه جیغ میزد بچمو هول میداد و فقط لجبازی میکنه بعد دیدم بچه ی منم انگار داره تاثیر میپذیره ازش دیگه هی میپیچونمش ولی میگم خدا قهرش نگیره🫠
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
سلام 👋
مامانا ما نویان رو خیلی می بریم خانه بازی و پارک
ولی همش بچه ها رو تماشا میکنه
نمیره بازی کنه
الان هم خیلی وابسته من شده
یعنی بخواد بازی کنه میگه باید توام کنارم باشه
قبلا اینجوری نبود برای خودش بازی میکرد
الان اصلا
هر بچه ای هم بیاد بهش دست بزنه اصلا اصلا دوست نداره
خیلی نگرانم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان عشقِ مامان مامان عشقِ مامان ۱ سالگی
خانما واقعا خستم پسرم اصلا منو نمیپذیره همش به من میگه برو فقط فقط عمه هاشو دوست داره هر روز گریه میکنه حتی نمیزاره باهاش بازی کنم واقعا موندم چرا
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آروکو مامان آروکو ۱ سالگی
یه درددلی هست ک خواستم اینجا مطرحش کنم.
یه رفتاری از پسرم ک بارها ناراحتم کرده.
پسرم تو خونه تمام کاراش با منه، همسرم اگر باشه کارای پسرمونو انجام میده و باهاش وقت میگذرونه و پسرمم عاشقشه اما خب غروب ب بعد هست و درواقع بیشتر روز پسرم با من تنهاست و کاراش با منه
با من میخوابه و کنار من پامیشه
من میشورمش
غذا میدمش
تعویض لباس و پوشک و...
خلاصه همه‌چیز
خیلیم منو دوس داره، مدام بوسم میکنه، میاد کنارم میشینه، نوازشم میکنه، بهم میچسبه و ...
اما زمانایی ک میریم مهمونی مدااام چسبیده ب شوهرم و لحظه‌ای ازش جدا نمیشه. وقتی مثلا شوهرم بخواد یه سرویس بره یا ب هر دلیل بخواد یه لحظه بدتش ب من جیغ و داد و گریه راه میندازه، دودستی میچسبه ب باباش، منو میزنه، گاز میگیره، موهامو میکشه ک بغلش نکنم.
تا نزدیکش میشم داد میزنه نه نه یعنی سمتم نیا.
من ازینکه ب باباش بچسبه ناراحت نمیشم اما این حرکات پسرم خصوصا در مهمونیای خانواده همسرم وجهه‌ی خیلی بدی ایجاد میکنن و شک ندارم ک میگن حتما همه کاراش با باباشه یا مامانش باهاش خوش رفتار نیس ک این بچه اینجوری شده.
اون بندگان خدا هم آدمای بدی نیستن اما مثلا مادرشوهرم میگه کمر بابایی درد گرفت یکم برو بغل مامانی دیگه
یا پدرشوهرم ب شوهرم میگه احتمالا روز اول مدرسه تو باید باهاش بری

میدونین حس میکنم پسرم با این رفتاراش تمام زحمات منو جلو همه خصوصا مادر پدر و خواهرشوهرم پوچ میکنه. هرچی هم فکر میکنم متوجه نمیشم چرا تو جمع از من فراریه بعد ب محض اینکه میایم تو ماشین باز می‌چسبه ب من!!! خواستم نظرات شمارو هم جویا شم
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
صبحانه امیر شایانم : فرنی خرما بامغزیجات آسیاب شده.
همیشه تو تصورات خودم میدیدم بچه دار که بشم خب از یه سنی به بعد که بزرگتر شد و صبح ها برای صبحونه لقمه های کوچولو درست میکنم میدم دستش میخوره بازی میکنیم قدم می‌زنیم پارک میبرمش تو خونه صدای شیطونی کردنش بازی کردنش خنده هاش حرف زدناش مامان گفتنش
آخ مامان گفتنش اینقدر دلم میخواد بدونم امیرشایان صداش چجوریه چرا باید کلمه مامان گفتن رو فقط من بیمارستان رفتنی از زبون پرستارا بشنوم که همشون به من میگن مامان 🥺 ، امیر شایان که بستری شده بود صدام میکردن مامان بچه رو آماده کن بیا بریم اکو بگیریم ازش 🥺😓😥
خیلی دلم برای خودم و همسرم میسوزه ما به ناحق بی گناه گرفتار این بلا شدیم این بلارو اصلا خدا سرما نیاورد برعکس خدا خیلی دوستمون داره معجزه هاش رو بهم نشون داده بارها پسرم رو از دم مرگ نجات داده بارها پسرم تا مرگ رفت و برگشت اون شفای کامل دست خداست 🙏😭
بابا ، میگن پسر عصای دست باباس اما همسر من باید عصای پسرم بشه همسرمن خیلی حفظ ظاهر می‌کنه اما تو خلوت خودش گریه می‌کنه غصه میخوره و خیلی این عذابه برام همیشه با بچه های کوچک‌ بازی می‌کنه می‌خنده حرف میزنه، و غصه میخورم و تو دلم میگم الان تو باید با پسر خودت بازی میکردی الان باید پسرت رو می‌بردی پارک بیرون ، وقتی بیرون میریم البته بیرون که برای گردش نمیریم همون بیمارستان دکتری میریم و گاهی همسرم باهام میاد وقتی یه پدر و پسری از جلوی ما میان می‌گذرن من همسرمو میبینم که چشماش پر میشه میبینم که این حسرت تو دلش هست و تو تصورات خودم پسرم رو با باباش میبینم که میرن بیرون بازی میکنن میره براش خوراکی می‌خره باهم قدم میزنن پارک می‌بردش حسرت تمام این چیزها تاابد تو قلب من و همسرم میمونه 🖤
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر