۸ پاسخ

مشکل منم همینه دیگه دیشب تو تاپیکم گفتم انگااار واقعا نمیخوان بفهمن نمیخوان درک کنن که زن سر تا سر وجوودش ناااز و نیاز و توجه و محبته ۔ امااا انگار نه انگااار همیشه ی خدا طلبکارن

زیاد تو فکرش نرو عزیزم حق داری خسته ای فشار روته بخاطر اونه به هیچی فکر نکن سخته ولی خودتو مجبور کن به بیخیالی وگرنه زندگیت میشه جهنم

دقیقا این رفتارا رو منم دارم بخدا😔😔نمیدونم چرااین عصبی شدم روحم انگار خستس

آخ آخ آخ منم همین مشکلو دارم واسه جی هست یعنی ؟مادر شوهرم که یه نفهم به تمام معنا حالا خوبه هر دوسه هفته میبینمش اه اه با شوخی حرم زاده حرفشو میپرونه بچه که اومد دیگه مادرو ولش کن ،کی راحت میشیم از دست اینجور حرومزاده هایی حالت تهوع میگیریم یه لحظه به یاد حرفاش و کاراش میفتم سگ ولد ،اگه شوهرا خوبم باشن زاده ی چنین .....هستن دیگه نمیشه کاریش کرد سن سکو دارن من که احساس میکنم از اون موقع که فهمید حامله هستم کونش سوخته بی همه چیز بی .....

عزیزم این مشکل هممونه که مردا کلا بی درکن

منم همینطوریم 😢بخاطر فشار روحیه که رو مادرهاست ،هرچقدر میدوم بازم به کار هام نمیرسم ،به بچم میپرم ،دلم یه کم فضا میخواد ،نه میتونم به بچم برسم ،نه به خونه و نه به خودم🥺

خواهر منم همینم منممم من بیشتر اوقات غر نمیزنم میریزم تو خودم حالا این وسط خانواده ی شوهرمم بدتر رو مخم شدن

من یه مدت اینجور بودم رفتم مشاوره خیلی برام خوب بود شما هم اگه میتونی برو

ولی یه چکاب هم بده شاید کم خون شدی
صبحا یکم ورزش کن
تغذیه خوب خیلی موثره
روزانه یکم برو بیرون
پارک برو
اگه میتونید یه مسافرت برید
بچه‌تو بذار پیش کسی برد یکم بیرون واسه خودت خرید کن حال و هوات عوض بشه
موزیک گوش بده
نقاشی بکش و...

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۵ ماهگی
دیشب پسرم خیلی نق میزد ،ساعت خوابش بود و نمیخوابید ،من بودم و کلی ظرف نشسته و پسرم که گریه میکرد ،شوهرم از خستگی دراز کشیده بود و نگاه میکرد ... میدونم واقعا خسته بود ،آرایشگره و از صبح تا ۸ شب سر‌پا و دست تنهاست تو مغازه. ولی من از دستش شاکی بودم ،توقع داشتم‌بیاد بچه رو بگیره که من به کارمم برسم و هم اینکه خسته نشم از گریه هاش. شوهرم پاش درد میکرد و تنهایی داشتم حرص میخوردم ،خیلیییی عصبی شدم و یه مامان عصبانی بودم که هی غر میزدم که پسرم بخواب ،خسته شدم ،ای بابا و فلان... با پسرم بداخلاقی کردم تا اینکه گفتم بابا لامصب بیا بگیر بچه رو یه کم مغزم آروم‌بشه من از صبح دارم باهاش کلنجار میرم. اومد بچه رو گرفت یه کم اروم‌شدم‌،بعد میگم خب میدونم خسته ای ولی وقتی میبینی دارم عصبی میشم و خسته ام‌بیا بچه رو بگیر چند دیقه کافیه تا اروم‌بشم. حالا ایناش هیچی ، اصلا با همسرم مشکلی ندارم و درکش میکنم و اونم همیشه درک میکنه منو ،فقط نمیدونم چرا دیشب انقدر عصبانی شدم و از اینکه با پسرم بد اخلاقی کردم و هی غر زدم ناراحتم و عذاب وجدان دارم