۴ پاسخ

بهت گفتن بهشون بگو شما میدونستید ما بچه داریم ،من سعی میکنم کنترل کنم اما نمیتونم دائم بچه رو خفه کنم به ما با بچه خونه دادید،در آخر هم سعی کنید برید جایی که با صابخونه یکی نباشید خیلی سخته نفس هم بکشی گیر میدن

کسی که حساسه و طاقت نداره نباید به بچه دار اجاره بده مادرشوهر منم اجاره داده ۲تا بچه دارن اینم اعصاب نداره همش درگیرن باهم تو مخ ماهم میرن خب از اول میبینن بچه دارن ندن شما هم سعی کن جاهایی پیدا کنی که بدون صاحبخونه باشه

حالا اتفاقا برای من برعکسه خودم صاحب خونم بجز یکبار هيچ وقت مستاجر خوبی نداشتم ( دور از شماها) بچه هاشون خوب بودن همشون عاقل بودن امان از زن و شوهر و مهمون هاشون ی روز آسایش برام نذاشتن خیلی مراعات شون میکردن اما فایده نداشت

واااا خب بچه همینه خودشم بچه بوده یه روزی بچه سالم یه روز آرومه یه روزم گریه داره که حتماً دلیلم داره انقد جا هست دلتون خوش باشه فقط به آرامش تون فکر کن عزیزم نه خجالت بکش نه عذرخواهی کن نه بچه رو دعوا کن

سوال های مرتبط

مامان رستا مامان رستا ۵ سالگی
فرزند پروری فرزند پروری تب استامینوفن
سلام مامانا دختر من آبان عمل چشم داشت خداروشکر خوب شد و انحراف نداره، دلم پر غصه و درده کاش هميشه مشکل مالی داشتم ولی غصه ی بچمو نداشتم🥲دخترم بخاطر اینکه یکی تو مهدشون بالا آورد خودش سر خود رفت پیش ۱حالا اونجا هم یه بچه ای بالا آورد این هر کار کردم نتونست بره از بالا آوردن چه خودش چه یکی دیگه فوبیا داره،اینا بدرک داروی تشنج میدمش حالت عصبی داره یهو حالت انفجاری جیغ میزنه داد که مثلا آبجی لپمو کشید یه‌روز خوبه روز بعد با داد و هوار از خواب بلند میشه تا شب بد قلقی،بردم روانپزشک قرص فلوکستین ۱۰،آریزوور با استراموکس بهش داده،من نمیخام بچمو قرصی کنم 😭 دکتر نقشه مغزی گرفت گفت اضطراب جدایی نقص توجه وتمرکز داره این داروها با دوز ضعیف داد،خواهرا اگر شما بودین میدادین به بچتون،این چند روز کارم شده گریه هیچی خوشحالم نمیکنه نمیدونم چکار کنم😭😭به کسی هم نمیتونم بگم درد دل کنم آمدم اینجا کمکم کنید بگین چکار کنم چه راهی برم برای بهتر شدن حال دخترم
مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم