مثل من بخدا منم از دست شوهرم زله لم فقط به فکر خودشه اصلا من براش مهم نیستم
باید ب زور بندازی گردنش شوهر منم هی میگفت نمیتونم نمیتونم گفتم باید بتونی از قبل بچرو آماده کردم گفتم قراره با بابا بری تاب بازی وقتی رفتی برا مامان هم خوراکی بخر روز اول یکم پشتشو نگاه کرد روزهای بعد ازم خداحافظی میکرد البته زود میاردش ولی بازم خوبه
من ۳ تا بچه رو دارم تنهایی بدون کمک شوهر بزرگ میکنم پس چی بگم
نمیدونم والا خدا بهت صبر بده چون خیلی سخته تنها با بچه سرو کله زدن ..من کمکم بود شوهرم الانم هس ولی کمتر درحدی ک بزرگی رو ببره بیرون ی ساعتی و بخوابونه شبا ..ی موقع فکر بچه دوم ب سرت نزنه 🥲
بهش محل نده برو بچه رو بزار کنارش بگو من بچه رو از خونه پدرم نیاوردم که اگه نمی تونی ب من همسری و ب بچه پدری کنی پاشو از زندگی من برو بیرون لااقل بهش بگو تا نباشی تو زندگی من . بچه وقتی بزرگ شد بهش می گم پدرت چکاری کرد با زندگی من بگو یه کاری می کنم ک پسرت ازت زده بشه
چون از اول ازشون نخاستیم ...
منم همینطور بودم دیگ دیدم واقعا نمیرسم همش ک نمیشه پیش من باشه مامانم میگف این بچه بابا هم میخاد من هی دلسوزی کردم ک نه گناه داره و فلان بعد دیدم نه خودم نابود میشم دیگ حتی شده نیم ساعت میسپرم بهش میگم ببر تابش بده تا من ب کاری برسم
دقت کن اکثر مردا کمک نمیکنن منم خودم دس تنهام البته همسرمن شبکار همیشه روزا خابه خستس ولی درکل شبکارم نبود انجام نمیداد🫤
مثل من 💔💔💔💔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.