۹ پاسخ

حق داری گلم.
همینجوری یه مادر هم خسته ذهنی هست هم جسمی ،نیاز به کمک و حمایت همسر داره؛ باید پشتت باشه تا انرژی بگیری ولی گاهی مردا نمیدونن چی بگن چکار کنن.
تو بخاطر کوچولوت صبوری کن نشنیده بگیر😘

من بودم به مادرشوهرم میگفتم دیگه خواهشا این حرفارو به پسرت نزن میاد خونه رو سرما خالی میکنه

تقصیرشوهرم نیستامامانش خیلی میگه اینم یادمیگیره

کار خوبی کردی دیگه بچتو نگه ندار بزار هر کاری میخاد بکنه تا قدر بدونه

دخترمن هردفه مریض میشه چندروزقبلش نه جایی رفتیم نه باکسی که مریض بوده ارتباط داشتیم الان فصل ویروسه ومریضی هواهم الوده تقصیرمادرا چیه حالابچه من مریض که میشه دنیاهم دورش بریزه فقط چسبیده بخودم بچه بامادرش احساس ارامش وامنیت داره

منم داغون شدم ازحرفش همینجوری بخاطرمریضی بچم داغونم حرفش بیشترداغونم کرد

خوب کردی. دیگه رد دادیم از دست این مردای خود پسندو مامان پسند.
شوهر منم یبار همیچین حرفی زد خیلی ناراحت شدم
با خودم میگفتم مگه من برای این بچه چی کم گذاشتم 😔

آخ آخ امان از این مردا

بدون دعوا بهش میگفتی اره عزیزم تو درست میگی مامانت بهتر بلده بگو بیاد چند روز بمونه نگهش داره زود خوب بشه
مادرشوهرم منم اینجوریه چیزی میشه میگه شما بلد نیستید
پسرم که دنیا اومد به شوهرم گفت بگو مامانت بیاد اون بلده اومد اگه هرمشکلی پیش میومد میفتاد گردن اون پسرم زردی گرفت من غر میزدم مامانت بلد نبود و...

سوال های مرتبط

مامان نی نی ها😍 مامان نی نی ها😍 ۲ سالگی
پسرم تب کرده
مادرم بچه اش مریض شده پری روز صبحش برده دکتر شبش آورده خونه ما
خواهرم هفت سالشه
خب وقتی می‌دونی مریض چرا میاری بعد شب ل من میگه فقط تب داشت علائمی نداشت منم گفتم تب بخاطر عفونت و مریضی دیگ
پسرمن بخدا از دیروز غروب تب کرده الان با بدبختی اوردمش پایین
دخترم چهار ماهشه قبلاً چند روز یکبار دستشویی میکرد از دیروز شده اسهال
دیشب پیام دادم بهش میگم بهش برمیخورع میگه من دیگ نمیام خونه ات ک بچه هات مریض نشن
بخدا بچه جاریم یا کس دیگه ای مریض باشه هی میگه ک نری مریض میشن هی میگه اونا اومدن بگو دور شن 😒😒منم دیشب گفتم حق نداری دیگه این حرفو بزنی در صورتی ک بچه خودت مریض بود آوردی نمیگی من اسیر میشم خب دو روز نمیومد
صبح باید پسرم و ببرن دکتر پسرم خیلی بد مریض مریض میشه من اسیر میشم
یعنی من مقصرم ک بهش گفتم وقتی مریض نباید بیاری از اینکه بهش حرف زدم ناراحتم پلی واقعا رفتارش بده
اون سری ام دخترم 26 روزش بود خواهرم مریض شده بود بچه هامو مریض کردن من اسیر شدم تو بیمارستان ها
مشکلش اینکه قبول نمیکنه بچه اش مریض میگه ن هیچیش نیست 😒🥴
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا چل شدم دیگه بخدا بچم نزدیگ بشه۲سالونیمش تاحالا نشده بچم نیم ساعت با باباش تنهاباشه اصلا شوهرم نمیدونوزنویچه یعنی چی فقط بفکرخودشه خودش بخوره بخوابه گوربابای زنوبچه..میگم به بچه غذا بده میگه نمتونم البته گاهی خیلی کم بهش میده میگم بخوابونش میگه نمتونم میگم ببرش یدفه بیرون میگه وایمیسته بخداهمه کارای بچم باخودم انگار بچم تک والده فقط تو شناسنامه بابا داره..جوری شده دیگه میریم بیرون شوهرم خونه باشه اصلا بچم نمیگه بابابیاد انگاردیگه برابچمم اهمیت نداره عادت کرده بخودم ببرمش حموم خوابش کنم عدا بدم بیرون ببرمش خب منم آدمم تایچیزیم میگه شوهرم میگه چته چی شده باده گرفتت اصلادرکی از همسربودن نداره درکیم از پدربودنم نداره الانم گفتم کمک نمیکنی نکن دیگه یدقه دیرتربخواب تا خروپف نکنی که تامیخوادبچه خوابش ببره باصدای تو خواب ازسرش میپره الانم گفتم بودونبودت که فرقی نداره پاشوبرو بالابخواب تابچه وخودم زمان خواب حداقل آسایش داشته باشیم بالا خونه باباشه هم یسره میره اونجاالانم بره یشب ببینن چقدخروپف میکنه البته شانس اوناحالا لال میشه خداازش نگذره که انقد خون بدل من میکنه باعث میشه منم سزبچه خالی کنم خیلی دلم گرفته