باتوجه ب تایپیک قبلی ک پسرم بیمارستانه بنظرتون اینحوری جواب خاهرشوهرم بدم یان راهنماییم کنین

گلم این مریضا برای همه هست اگه اومدن تو هم برو اگه مریض شدن یا اتفاقی افتاد اگه نیومدن تو هم نرو من پسرم بستری بود یک خواهر شوهرم نیومد با این که مشهد بود همش یک ربع راه بود فقط زنگ میزد من شوهرم گفتیم اگه برای اونا اتفاقی افتاد ماهم همین جوری فقط زنگ میزنیم

من که دیگه برام مهم نیست اوایل مهم بود پیام میدادم زنگ میزدم گله میکردم الان شوهرم میگه ولکن خودت از بین بردی مثل خودشون باهاشون رفتار کن توقعی هم نداشته باش راست میگه

بنظرم بزار شوهرت بگه تو نگو عزیزم فقط سرد رفتار کن وقتی دیدیش رودرو یک گله کوچیک بکن همین

عزیزم تا میتونی جنگ وکینه ها رو کم کن
اونا اگه قلعه هستن به هر حال گوسفند وگاو... دارن نمیتونن بیان محدودیت دارن
درک کن کوتاه بیا
هم برای آرامش خودت خوبه هم بین اقوام نمیشه قهر بود

به نظرم این دنیا ارزش یه ثانیه هم دلخوری نداره...

فامیلای شوهر من حتی مادرشوهرم هنوز دیدن بچه من نیومدن،ببین من باید چی بگم

این حرفا رو بزار بر عهده شوهرت تا ایشون بگه
هیچ وقت خودت بد نکن ،بزار اون بگه
نگفت هم بیخیال
رو در رو که شدی بگو

منم‌‌دلخورم اساس کشی داشتم هرچی، سنگینی داشتم خودم باشوهرم اوردم از پله ها اوردم بالا دیوار ب دیواریم نیومدن کمکم فرش تنهایی شستم دستمون خالی بود نتونستم بدم قالیشویی هیچ،کس کمکم نکرد 😣الانم تنها. دارم میچینم از،دیشب نخابیدم باززم. حتی،کمکم. نکردن خدابزرگه تنهایی مارو میبینه که 💖🥺🫂

عزیزم بخدا توکل کن انشاالله زودی خوب بشه بچه ت.... ولش کن حرص نخور زمستون می‌ره روسیاهی میمونه به زغال

تاپیک قبلی چی بوده

نمیدونم اگه مبخوان بیان کمکت بیان ولی اگه میخوان بیان زخم زبون و نیشه و کنایه بزنن
همینجوری ردشون کن