۴ پاسخ

خدا منو بکشه اینقد گریه کردم فایده ای هم نداره.. همیشه داد میزنم کمی و اونم میترسه اما اینبار جیغ بد بود وحشتناک ترسید که شوهرمم حرف بهم زد که ممکنه تشنج کنه از ترس

منم چندین بار این کارو کردم ترسیده بچم آخه خیلی میچسبه ب من نمیذاره حتی سرویس برم دیوونه میشم گاهی ازدستش

خودتو سرزنش نکن پیش میاد اگه از روی قصد باشه سرزنش لازمه

پیش میاد اگه این جیغ زدنا نباشه که بچه آدمو از پا در میاره خودتو خالی کردی آدم یه حدی از صبر رو تحمل میکنه

سوال های مرتبط

مامان فندق🩷 مامان فندق🩷 ۱ سالگی
مامانایی که بیدارین بیاین از عذاب وجدانم کم کنین... حدودا یک هفته ای میشه شیر شب دخترمو قطع کردم و شیر روزش روهم به شدت کم کردم سعی دارم کلا از شیر بگیرمش... درسته هنوز ۵ ماه مونده تا دوسالگیش اما دخترم حدودا دو سه ماهی میشه اصلا لب به غذا نمیزنه صبح تا شب هرچی براش میاوردم حتی مزه نمی‌کرد راضی بودم بریزه همه جارو کثیف کنه اما ی قاشق غذا بخوره فایده نداشت اصلا اما این چند روز که شیرشو کم کردم ماشاالله داره غذا میخوره خیلی خوشحالم اخه بچه تو این سن بیشتر از شیر مادر به غذا و آب نیاز داره دخترم قد و وزنش ماشاالله خوبه اما نگران بودم تا کی میخواد غذا رو پس بزنه از طرفی اصلا لب به پستونک و شیشه نزده تا حالا شیر پاستوریزه هم لب نمیزنه اصلا... حالا خانواده شوهرم فهمیدن هی بهم عذاب وجدان میدن که بچه گناه داره تا دوسال بهش شیر بده تو چجور مادری هستی
شبا خیلی سخت تر میگذره دخترم عادت داشت شب تا صبح زیر سینه می‌خوابید الان طفلی رو پاهام میخوابه خیلی بهانه میگیره خیلی گریه میکنه از طرفی سینه هام پر شیره دلم نمیاد بهش ندم اما بالاخره ی روز باید از شیر بگیرمش دیگه نمیدونم چیکار کنم تا الان رو پاهامه بزارمش زمین گریه میکنه.... خودمم خیلی ضعیف شدم دوران شیردهی ۳۲ کیلو کاهش وزن داشتم ...عذاب وجدان دارم دلم برا دخترم میسوزه چیکار کنم