۱۰ پاسخ

عزیزم یه نصحیت خواهرانه هردوشون رو ول کن فقطططط به خودت برس بچت بس که بهش اصرار میکنی نمیخوره شوهرتم چون زن ضعیفی هستی بهت خیانت میکنه
از امروز به بعد واسه خودت وقت بزار باشگاه برو آرایشگاه برو روتین پوستی داشته باش خرید برو لباس خوب بپوش موهاتو خوشگل ببند گیره موهای خوشگل بخر و بی محلی کن

خب خودتون قد بلندین؟

بچه منم قدش کوتاس
هم قد بچه ۱سال و ۴ماهس
عکس مچ دست گرفتین شما

چن کیلو عزیزم نگران نباش خودتو قوی کن خدارو داری ازهمه بهتر....توکلت ب خووووودش باشه

الهی قربونت دلت برمممممم 😔😔😔😔😔چقد دردناک

لامصب هرچیو میتونم تحمل کنم جز شوهر به درد نخور
اخ اخ خیانت ک دیگه هیچی
ببخشید الان اعصابم خیلی خورد شد نمیتونم کمکت کنم🤣
چون دارم حرص میخورم
محض اطلاع خودم یه شوهر غر غرو و از خود راضی دارم

تو اینترنت بزن برا افزایش قد و وزن یه معجون هایی گفته درست کن بخوره

عزیزم دخترمنم همینه ازصبح تاحال روی هم سه لقمه غذانخورده
منم خسته شدم ازبس اشتهااوربهش دادم

قد و وزنش چقدره؟

شوهرم میره ( اشتباه تایپی)

سوال های مرتبط

مامان کوچولوهای قشنگم مامان کوچولوهای قشنگم ۲ سالگی
۴ساله ازدواح کردم
موقعی که ازدواح کردم تو کرونا بود رفتیم محضر عقد خوندیم و اومدیم خونه بقیه هم رفتن خونه
۸ماه بعد عروسی هم باردار شدم (چون سه ماه بعد عقد پریود نشدم یهو و فکر کردم حامله ام و اینا بعد دکتر گفت تنبلی تخمدان دارم بعد به همسرم گفتم گفت‌ بخاطر این مشکلت زود باید بچه بیاری که بعدش ۴-۵ماه تو اقدام بود تا با دارو دوقلوهارو باردار شدم بعد الان میگه منظورم اینقدر زود نبود بعد این همه سختی بزرگ کردن بچه ها )تو دوران عقد چوم کرونا بود هیچ جا نرفتیم نه سینمایی نه کافه ای نه رستورانی نه مسافرتی
به دلیل بارداری دوقلوها عروسی هم نتونستم بگیرم چون پرخطر بود و ۹ماه استراحت مطلق بودم الان خیلی به دلم مونده عروسی نگرفتم
همون موقع که گفت زود باید بچه بیاری خودم در مورد تنبلی تخمدان تحقیق کردم خیلی ترسیدم که نازا باشم و ۲-۳ماه هرشب بحث داشتیم سر بچه من میگفتم اقدام کنیم چون ترسیده بودم نتونم بچه بیارم هیچوقت
یه ماه دیگه مادرشوهرم و پدرشوهرم و برادرشوهر مجردم میرن مشهر با قطار
همسرم میگه هم قیمتش خوبه هم مامانشون اینا دست کمک هستن
ولی خانوادشون خیلی آشوب میکنن تا بچه یه ذره آشوب کنه میگن چشه یا میگن بیا بچه رو اینجور اونجور کن مثلا هربار تلفن من کسی زنگ بزنه مادرشوهرم میگه کی بود
من گفتم خردادماه اوج گرما سه تا بچه کوچیک ببرم کجا
بعد هم نمیخوام کسی همرام مسافرت بیاد
همسرم میگه یکی بالاخره باید همراهمون بیاد میگم هروقت بچه ها بزرگ شدن میریم
آخه مادرم هم کمردرد و پادرد هس
حتی برا زایمان هم نیومد کمکم خودم سه تا بچه رو تر و خشک کردم و میکنم