۶ پاسخ

متنفرم از آدمایی که سرخود و بدون اجازه هر کاری میخان میکنن چه آدم نفهم و رو مخیه خواهر شوهرت

بهش بگو بهت گفته بودم ۵ دقه بگیریش تا برم آماده بشم یادم نمیاد گفتم حمامش بده

نباید بدون اجازه می‌برده حمام
برا چی اینکارو کرده.
منم متنفرم از آدمای فضول و سرخود ک خودشون هرکاری میخام میکنن

عزیزم حالتو درک میکنم مادرها خیلی سختی هارو خودشون می‌کشن که بچه شون حتی ناراحت هم نشن

اشکال نداره حموم ببره اما باخودتونم بیاد گریع میکنه؟

وا بدون اینکه به شما بگه چرا برده حموم

سوال های مرتبط

مامان یکجه اوغلم مامان یکجه اوغلم ۱۳ ماهگی
خدایا مردم و زنده شدم امشب سر شب جاریم گفت شب طولانیه نمی‌گذره بچه های ماهم که دیر میخوابن بیا بریم خونه ی زن عموی من تو هم لباسی که میخواستی بهش بدی که بدوزه رو ببر آخه ما باهم صمیمی هستیم و اونم خیاطه خلاصه رفتیم دیگه نزدیکی برگشتنمون پسرم حسابی گیج خواب بود و آروم پیشم نشسته بود تو دستش یه وسیله ی پلاستیکی بود کرده بود دهنش داشت بازی میکرد باهم می‌خندیدم که دیگ داره خوابش میاد و ..... یهو وسیله ی تو دستش خورد به لثش میخواست گریه کنه دیدین بعضی بچه ها موقع گریه یه لحظه نفسشون بند میاد بهش میگن ریسه رفتن اونجوری شد دیگه چون قبلان هم موقعی که میفتاد زمین موقع گریه ریسه می‌رفت اولش ریلکس گرفتم بغلش گفتم گریه کن پسرم نفس بکش والی دیدم نه چند ثانیه گذشت نفس نمی‌کشه داد زدم زن عموی جاریم گرفت میزد دستش نه نفس نمیومد دیگه صورتش کبود کبود شد دور از جون شبیه آدمی که تازه جون داده زبونم لال کبود کبود بود باز نفس نمیومد و فقط تقلا میکرد بچم جاریم هی گریه میکرد میزد صورتش می‌گفت تورو خدا نفس بکش منکه زبونم گرفته بود پاهام بی حس شد بچم جلوی چشمم کبود شده بود یعنی کبود که میگم فقط دور لبش نه کل صورتش دیگه گفتم این میمیره که یهو نفسش اومد و گریه کرد از الان تصمیم گرفتم که دیگه. از سختی های بچه داری گلایه نکنم خونه رو آتیش بزنن ولی سلامت باشن من قبلاً یه بار داغ فرزند دیدم امید وارم هیچ مادری تجربه نکنه