۸ پاسخ

من ک با تاب میخابه

خدا دوست داشته که اذیت نشدی ،از شیر گرفتن و از پوشاک گرفتن ،اموزش خاب سخت ترین بود

واسه من که خیلی راحت بود سر هر دوتا بچم....

باید خودش تصمیم بگیره ک بخابه اینجوری بچه بترسونی ک بده

من خیلی دوس دارم رو پام بخوابه خیلی جیگره لذت بخشه برام

کاش دختر منم رو پا میخوابید
از وقتی از شیر گرفتمش یا تو ماشین میخوابه یا رو دوش من که راه ببرمش

من هیچ وقت بچه را رو پا نخوابوندم

خب چیشد خودش خوابید؟

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
مامان ♡آقا علیرام♡ مامان ♡آقا علیرام♡ ۲ سالگی
اون مدتی که علیرام توی بیمارستان بود چیزایی به چشمم دیدم ک تا الان ندیده بودم
اتاق بغلی علیرام ی بچه ی ۵ماهه بود ک یسره تشنج میکرد و مامانش کلا تنها بود و همه ی فامیلاشون از جمله شوهرش رفته بودن کربلا
هرسری بهش سر میزدم داشت گریه میکرد
آخرش هم اعزام شد ی شهر دیگ🥲
روز پنجم هم بود ک ی بچه ی پنج ماهه دیگ رو آوردن ک سنگ کلیه داشت حالا نمیدونم تشخیص درست داده بودن یا نه
اما بچه کلا درد داشت و گریه میکرد
یا ی بچه ی دیگه ک اونقدر رگ نداشت از پاهاش رگ میگرفتن
وای ک چقد وحشتناک بود
ی شب قبل از مرخص شدن علیرام،دستشو تکون داد آنژیوکت درومد
پسرمو بردن اتاق پانسمان و تزریقات
نمیدونم برای بار چندم ازش رگ گرفتن
علیرام مثل بیدار می‌لرزید و گریه میکرد
منوهم از اتاق بیرون کردن
توی راهرو راه میرفتم و فقط گریه میکردم و میگفتم خدایا زودتر ازینجا خلاص بشیم
و الان که خونمونیم پسرم زندگیمو به گند کشیده
فرش هال رو کثیف کرده
براش شن بازی خریدم و همه ی خونه رو پر کرده و اتاق خودش جا نیست پاتو بزاری و منم ی سره در حال تمیزکاریم
ولی دیگه مهم نیست
اینا رو گفتم ک تا بچه ها سالمن قدرشون بدونیم خدایی نخواسته وقتی بخواد کار آدم ب بیمارستان بکشه تازه میفهمی چه نعمتی داشتی و قدرشو ندونستی❤️‍🩹