سلام‌مامانا میخوام یه چیزی بگم توروخدا نیاین بگین وا چرا چطوری دلت میاد و فلان
میدونم خودم کارم اشتباه بود ولی دارم ترکش میکنم
من یه مدتی بود خیلی راحت دست رو پسرم بلند میکردم و میزدمش و حس میکردم با تکرار این کارم خیلی بشتر عصبی تر از قبلم و با هرچیز کوچیکی عصبی میشدم و میزدمش😔
ولی یه شب به خودم قول دادم دیگه دست رو بلند نمیکنم الان چند هفته میشه من دیگه این کارو انجام ندادم (چند هفته س پاکم😅🤚)و(خیلی خیلی خوشحالم از اینکه تونستم و رو قولی که به خودم دادم موندم )
خواستم بگم این طفل معصوم ها خودشون که نخواستن بیان این دنیا با یه عشق بازی و یه هوس چند دیقه ای تو تخت خواب ما باعث شده به وجود بیان
پس لطفا بیاین باهاشون مهربون باشیم بخدا بیشتر آرامش داریم من الان خیلی ارتباطم با پسرم خوب شده نسبت به قبل
شماهم به خودتون قول بدین اگه این عادت بد رو دارین به دستاشون نگاه کنین اونا هنوز خیلی کوچولوئن 😔💔

تصویر
۱۲ پاسخ

منم همینم الان
یهو از دستم درمیره میزنمش💔
خیلییی پشیمون میشم

من نمیزنمش اما نمیزاره مهربون باشم آخه بابا یه اوم چقدر تحمل داره شام و ناهار و صبحانه اصلا نمیخوره یه ریز هم ایراد میگیره از همه چی میرم وسیله میارم باهاش بازی کنیم همونو تبدیل به گریه میکنهومیبرمش بیرون بازی کنه میارم خونه نمیاد ساعت ها گریه رد دادم دیگه من دوست دارم یا صبح بخیر بوس و شعر بیدار بشیم دوست دارم با ناز و ادا صبحانه اشو بدم دوست دادم بشینم باهاش بازی کنم ولی اجازه نمیده فقط جیغ و داد وریه

آفرین اصن نزن منم‌ بچهام به جنونم می‌رسونن شاید تا الان از تولد یکی دوبار الکی از رو دستشون زده باشم اما اصن نمیزنم‌ خودمو میزنم بجاش شمام زیاد اذیت شذی خودتو بزن

منم همینطور بودم متاسفانه
چندروز ب خودم قول دادم خودمو کنترل کنم و با صحبت یا بی توجهی کردن ب رفتاراش ریلکس باشم، دقیقا اثرشو روی بچم دیدم، وقتی سر هر مسئله ای سرش داد نزدم یا اذیتش نکردم اونم خیلی رفتارش خوب شد اصلا کارای رو مخ قبل رو انجام نداد، ولی دیشب ک شام میخوردم ب زور میخواست ظرف غذامو ببره و سفره رو کشید کتکشو خورد🙃

من تحت هیچ شرایطی دست رودخترم بلند نکردم ونخواهم کرد به امید خدا

منم همینجوریم پسرموخیلی میزنم عذاب وجدانم میگیرم چقد بده بی اعصاب بودن😓

برای همین الان پنج صبح هنوز بیدازم

خدا میدونه امشب چیا به سر من اورد
منم نتونستم جلو خودمو بگیرم😭😭😭

آخ عزیززززم دستای کوچولوش 🥺
گاهی چقدر ظالم میشیم ما مادرا، اونا چی ازین دنیا می‌دونن آخه 😔

منم پسرم خیلی لج می‌کنه میگع همش بیرون باشیم زوری اوردمش خونه با گریه خوابید انشالله بتونم مادر خوبی باشم دیگه اشک پسرمو درنیارم

چقد نیاز داشتم به این حرفت ممنون

اگه به خودت قول دادی اینجا بهم بگو❤

سوال های مرتبط

مامان مو طلایی|🔆 مامان مو طلایی|🔆 ۱ سالگی
از یکسالگی پسرم هر وقت درخواست شیر کرد اول غذا یا میوه دادم بهش بعد اگه خواست شیر دادم و شروع کردم به تدریج قطع کردن وعده های شیرش .دو هفته طول کشید که عادت کنه قبل خواب شب شیر پاستوریزه بخوره . یه جاهایی پسرفت میکرد وقت دندون در آوردن و صبح تا شب شیر میخورد زیاد مقاومت نمیکردم و میذاشتم با شیر خوردن آروم بشه و تا اینکه الان حدود سه چهار ماهی بود که یه وعده در روز شیر منو میخورد خیلی سخت بود قطع کردن اون یه وعده برام تا اینکه دو روزه پسرم دیگه سراغ اون یه وعده شیرم نگرفته 🥲 و خواب بعدظهرم به شیر پاستوریزه عادت کرد .امروز غروب اومد دست زد نازی کرد و اصن بهونه خوردنشو نگرفت فقط با لباش ادای میک زدنو در آورد .خیلی شیر دادن کار سختی بود واقعا شیره جون آدمه که گرفته میشه از اعصاب از انرژی از همه چیز آدم میگرفت ولی خیلی هم قشنگ و پر عشق بود و کلی گریه کردم امروز که آخرین وعده که شیر دادم نمیدونستم آخرین باره .امیدوارم همینجوری خوب پیش بره برای پسرم و دوباره بهونه نگیره میخواستم بگم اگه شیر خودتونو میدین از یکسالگی شروع کنین به بچه عادت بدین کم شدن وعده ها رو خودشون هم اذیت نمیشن هم بهتر میپذیرن.البته من الان چند ماهه همش بهش میگم تو بزرگ شدی دندون در آوردی ممه واسه نی نی هاست .
مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛