۸ پاسخ

منم شرایطم همینه به محض اینکه پا می‌زارم آشپزخونه یا اتاق خواب شروع می‌کنه گریه کردن حتی نمیتونم دسشویی برم😭موقع اشپزیم مجبوری باید بغلم باشه 😑😫

والا بچه منم همینه نمیزاره نیم متر ازش فاصله بگیرم با گریه هاش خونه حاروبرقی میکشم کمکی هم ندارم که بهش بسپارم خونه زندگیمو تمیز کنم دیگه مجبورم یه موقع هایی گریه هاشو تحمل کنم تا کارو زندگیم برسم ،ولی دلم براش کباب میشه گریه میکنه ،اکثرا وقتی خوابه خونه تمییز میکنم غذا میزارم تو بیداریش نهایت یه جاروبرقی بکشم چون خوابش سبکه وقتی میخوابه نمیتونم جارو بکشم

فکر میکردم دختر من خیلی وابسته ست پس شرایط شما هم مث منه
بزور بتونم برم دسشویی و برای خودش یخ غذایی درست کنم اونم با صداگریه هاش

اخ نگو ، منم گرفتارم ، چسبیده بهم ، اصلا وقت نمیکنم به هیچ کاری برسم ، تا اشپزخونه میرم جوری گریه میکنه که میگم جاییش در رفت یا سرش خورد به جایی

پسر منم همینجوری بود هنوزم هستا ولی من گاهی اوقات میدمش به مامان بابام می‌برنش خونه خودشون یا بیرون که این اضطراب جدایی یه خورده کمتر بشه دیروز ۶ ساعت دادمش به مامانم بردش خونه خودشون

پسر منم حدودا دو ماهه خیلی وابسته شده
اما این ۱۵ روز اخیر خیلی بیشتر

منم همین شرایطو دارم به خدا خونمو گند گرفته به هر کی میگم واقعا نمیزاره کار کنم میگن ما یه دستی کار میکنیم والا من بدنم نمیکشه اونجوری

از کی اینجوریه پسر منم هست ولی یه کم راه میاد گریه نمیکنه اونقدر نق میزنه الان ۱۰ ماهشه

سوال های مرتبط