سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۶ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین

خب من ۲۴ ام ماه قبل بخاطر کم شدن حرکات بچم رفتم ان اس تی و سونوی بیوفیزیکال دادم ولی چون متاسفانه دکتر سونوگراف یه دکتر طرحی بی تجربه بود بهم گفت بیوفیزیکالم ۲ از ۸ هستش وقتی اومدم زایشگاه ماماها گفتن میخوای سونوگراف بیمارستان هم سونو انجام بده بعد دیگه خلاصه سونوگراف بیمارستان گفت ۸ از ۸ هستش بیوفیزیکالم
دکتر بهم گفت بتا بزنم منم یه دوزش رو زدم فرداش رفتم شهر دیگه اونجا بهم گفتن بچه ام آیوجی آر شده ولی خونرسانیش اوکی هستش
دکتر توصیه کرد که یه هفته ی بعد مجدد سونوی بیوفیزیکال بدم که خب هفته ی بعد مجدد سونو شدم که وزن بچه توی ۲۲۰۰ مونده بود و درواقع چیزی زیاد نکرده بود که هیچ تازه خونرسانیش هم گفتند داره بد میشه و باید تا ده روز دیگه ختم داده بشه
دکترم گفت باید توی این ده روز هرروزش ان اس تی بگیرم
من خودم چون نمیخواستم دکتر دیگه ای منو عمل کنه به دکترم اصرار کردم که اگه مشکلی نیست خودش زودتر ختم بده که خب دکترم گفت بزار ۳۷ هفتت بشه بعد
دیروز خودم ظهری اومدم بیمارستان چون میخواستم شیفت عصر عمل بشم ساعت ۶:۳۰صبحانه خوردم و ساعت ۱۲:۳۰ رفتم زایشگاه برای گرفتن ان اس تی
اونجا دکتر بهم گفت ساعت ۵ عصر برم برای عمل
مامان مهند مامان مهند ۲ ماهگی
پارت ۲ تجربه زایمان
ساعت ۲ بود رسیدیم بیمارستان امام رفتم قسمت اورژانس زنان گفتم حرکات بچم کمه ان اس تی میخوام بگیرین ازم که دکتره که در اصل. دانشجو هست بم گفت حرکات کم تو هفته چند؟گفتم ۳۸ هفته و ۲ روزمه گفت سریع بستری شو😐بش گفتم خانم دارم میگم ان اس تی بگیر برا چی الکی بستری شم ؟؟گفت حرکات کم یعنی بستری که بش گفتم میگم ان اس تی بگیر که یه پرستار دید صدام رفت بالا گفت بیا بخواب تو اون اتاق ازت بگیرم منم رفتم خوابیدم و ان اس تی گرفت گفت خوب نیست برو سونو فیوژی نم چی چی بده بیار جوابشو منم رفتم دادم سونو که بازم خوب نبود نمیدونم چی بچه شده بود ۴ اونقد استرس داشتم و حالم بد بود اصن نمیپرسیدم چی شده گفتن خانم باید سریییع همین الان زایمان کنی.اونم طبیعی😐منم با صدای بلند گفتم چی؟؟؟ من اصن اینجا زایمان نمیکنم که بخوام طبیعی بیارم یا سزارین که ۳ نفری ریختن سرم که خانم بچت زنده نمیمونه گفتم من میرم بیمارستانی که دکترم هست حالا ساعت شده بود ۳:۳۰ نصف شب.گفتن خانم الان جمعس هیچ بیمارستانی تحویلت نمیگیره و هرجا بری ارجاعت میدن اینجا که دیگه دیره اون موقه که همسرم گفت میبرمش خصوصی که بازم گفتن ازتون رضایت مرگ میگیریم و داریم بهتون میگیم هیچ جا تحویل نمیگیرن و ارجاع میدن اینجا چون اینجا الان فقط دکتر هست چون جمعس و ان آی سیو برای بچه اینجا هست فقط. حالا میخواید برید خصوصی اما رضایت مرگ باید بدین من اینجا فقط گریه میکردم و با صدای بلند میگفتم من زیر دست این دانشجو ها بچمو نمیارم که یکیشون گفت میتونی سزارین شی چون نمیدونم چی بچه شده ۴ نگران نباش این دانشجوها کارشونو بلدن که من فقط هق هق میزدم و به همسرم میگفتم من