تولد ۳ سالگی میگیرید بزا بجه هاتون

تولد یک و دو سالگیش تو محرم صفر بود نگرفتم
اما ان شالله سه سالگی می‌خوام تو خانه بازی براش جشن بگیرم و دوستاشو دعوت کنم

هنوز تصمیم نگرفتم

آره خونه خواهرم با خانواده خودم یه تولد کوچیک و ساده

تولد اونجوری نه شاید بردم خانه بازی یه کیک هم درست کردم واسش

تولد بزرگ؟ نه. تا حالا هم نگرفتم. ایشالا تولد 5 سالگی که بزرگه و میفهمه یه تولد بزرگ با دوستاش میگیرم.

دیروز تولد دخترم بود براش کادو و عروسکهاش و بادکنک رو چیدم تو سالن صبح از خواب بیدار شد غافلگیر شد کلی ذوق کرد بعد سه تایی عکس گرفتیم و کیک خوردیم بعد رفتیم بیرون خانه بازی و خرید و ناهارم بیرون خوردیم و اومدیم خونه،تمام
عصر هم مامانم و خواهرم اومدن خونمون کادو براش آوردن.مادرشوهر و پدرشوهرم بعد شام اومدن اونا هم کادو آوردن.خیلی هم راضی بود میخواست بخوابه کلی تشکر کرد که روز تولدش بهش خوش گذشته

اصلا موندم چکار کنم . پارسال گرفتم . مادر شوهرم اینا بودن و سه نفر مامانمینا . مامانمینا با داداش مجردم رو هم شاید ده تومن کادو و پول و ... آوردن . اونا اومدن آبروریزی شد انگار. خواهرشوهرم که برای دخترش همیشه کادوی هفتصد هشتصد یه تومنی بردیم اومد ازین توپ و سرسره پلاستیکی ها آورده بود .
برادر شوهرم هم یه حلقه و میله بسکتبال پلاستیکی .
مادر شوهرم هم یه تومن پول داد .
هی کیک بخر شام درست کن تم و .... بعد بیان اینجوری . به خدا نمی‌خواستم هر قدر من بردم تلافی کنن‌. ولی دیگه نصفشو میاوردن ....
شوهرم هم یه جوریه که میگه ما کار نداریم اونا چی میارن. ما در شأن خودمون می‌بریم

من گرفتم فقط خانواده خودم

من امسال ۳ تای گرفتیم ی کیک گرفتم بعد بردمش خانه بازی

امسال اگه عمرم باقی بود دوس دارم فقط خودمون باشیم خسته شدم
سال اول گرفتم هیچی نفهمیدن کلی خرج کردم هیچی ب هیچی
پارسال رفتم خونه مامانم مادرشوهرم ناراحت شد چرا ما رو نگفتی حتی تبریکم‌نگفت
امسال گفتم بیخیال چون اگه برم خونه مامانم توقع داره ب خواهر برادرم بگم بیان اگه مادر شوهرم متوجه بشه نواینکه بترسما حوصله ندارم
گفتم یا کلا ب حرف مامانم گوش نمیدم و نمیگم مثل برادرم ک امسال کسی رو نگفت یا خودمون میگیریم

من پدر شوهرم فوت کرده شیش ماه فقط برا خودم دخترام یه کیک میگیرم شوهرم شاید نباشه چون سر کار

میگیرم ولی با خانواده خودم