۱۰ پاسخ

دقیقا حال الان من همینه 😭😭😭😭😭😭

دیگه الان اقتضای سنشون هست
گرچه گاهی غیر قابل تحمل میشه ...خخخ
اما حس میکنم وقتی بیخیال تر ‌و خونسردتر باشی ،نسبت به رفتارهای بچه هم صبور تر میشی
من خودم خیلی حساسم روی مرتب بودم همه چیز اما میبینم این اخلاقم داره هم به خودم آسیب می‌زنه و هم آستانه تحملم رو پایین میاره
دارم کار میکنم روی خودم که کامل گرا نباشم .امیدوارم موفق بشم

وای دقیقا پسر منو گفتی همه چی رو بهم میریزه منم میگم اگه یکی بیاد میگه چه خونه شلخته ای هر چی جمع میکنم اصلا معلوم نمیشه

منم همین مشکل رو دارم ولی چه میشه کرد
به این فکر کن که نوزادیش چقدر زود گذشت و تو الان دلت تنگ میشه واسه اون دوران
این دوره هم میگذره و بعدا دل تنگیش برات میمونه
من خونه رو تمیز میکنم و اسباب بازیاشو نصف کردم یه گروهشو جمع کردم یه گروه رو گذاشتم دم دستش که بعد چند وقت که از اینها خسته شد جمعشون کنم و اون گروه رو بیارم
اینجوری خونه کمتر کثیف میشه و بچه هر دفعه اسباب بازیا براش جدید میشه

آره عزیزم همه ی بچه‌ها همینن باز شما ۱ بچه دارین ماها که دوتا داریم یا بیشتر دیگه بدتر در بدتره.
زیاد سخت نگیر عزیزدلم خونه ای که بچه ی کوچیک توشه همینه حالا ۱بار جارو نزنی همه چیز مرتب نباشه هیچ اتفاقی نمیوفته

بلههههههه☹️💃🏻😂

همه اینارو پسر منم انجام‌میده .همسرمن میگه ولش کن هرکی هم بباد میبینه بچه کوچیک تو خونه داریم

پسر من که دهنم سرویس کرده اصلا یک دقیقه یجا بند نمیشه روز چندبار خاک گلدون میریزه من جمع میکنم این از پشت سرم میریزه مامانم دو روز خونم بود میگه خدا بهت توان بده با این بچه😂

عزیزم قشنگ درکت میکنم پسر منم بشدت بهم می‌ریزه ی ثانیه نمیتونه خونه رو تمیز ببینه من که دیگه ولش کردم واقعا کمرم جواب نمیده مهمون سر زده هم بیاد باید شعور داشته باشه اگه آدم نفهمی بود کلا درو وا نمیکنم
تا الان دو بار شده که درو وا نکردم

منم همینم تازه خواهر مشکل بزرگ من اینکه بچم همه چیزو میکنه تو دهنش

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
مامانا مشورت میخوام
پسر من هرموقع برم خونه بابام اینا ، خواب ظهرش خیلی دیر میشه ، یعنی مثلا بابام هی باهاش بازی میکنه ، واقعا نمیزاره بخوابه ، خود بچمم نمیخواد بخوابه همراهی میکنه ، یعنی اگه بابا بازی نکنه بگه بخوابیمو اینا بچه هم کم کم اروم میشه میخوابه ، ولی اینکارو نمیکنه بابام
بعد خب ظهر که دیر بخوابه ، شبم دیر میخوابه ، فردا صبحشم دیر بیدار میشه
بچه من چهارشنبه ها صبح کلاس داره
من هفته دیش سه شنبه خونه مامانم اینا بودم ، باز بابام اجازه نمیداد بخوابه ، هررررررکاری کردم هرچی گفتم توروخدا بزار بخوابه فردا کلاس داره، گفت نه ولش کن میخواد بازی کنه، خلاصه که دیر خوابید، شبشم دیر خوابید ، و صبح خیلی دیر بیدار شد ، بابام میخواست بره باغش سر بزنه به حیووناش ، به مامانم گفتم مامان بچم دیر بیدار شده نمیرسه به کلاسش بابا میتونه یکم دیر تر بره بیاد مارو بروسونه کلاس؟ که بابام گفته بود نه نمیتونه و میخواد زود بره ، هیچی بچه رو هول هولکی لباس پوشوندم ، صبحانه فقط یه تیکه بیسکوییت به زور دادم با اسنپ رفتم
گشنه بود ، خوابش میومد کسل بود ، از اول تا اخر گریه و نق
گفتم من دیگه روز قبل کلاسش نمیام اونجا
حالا باز امروز مامانم پیام داده بابا فردا میخواد بره باغ کار داره ، بچه رو بیار ببینه امروز
از یه طرف الان دلم نمیاد نبرم
از یه طرف یاد هفته پیش میافتم که چقدر اذیت شد بچه
نمیدونم چیکار کنم
شما بودین چیکار میکردین؟