۴ پاسخ

خونه مامان بزرگش بود سر تلویزیون دیدن ی دفعه لج کرد و گرررررریه از بغلم خودشا میخاست بندازه پایین اینقد داد زد ک صداش گرفت با چشماشم هی ی طرفا نگاه میکرد خیلی ترسیدم . 😔 هیچ موقع اینجوری نمیکرد

احتمالا ترسیده اگه دل‌درد نداشته باشه جاییش درد نداشته باشه از چشم زخم

🥺 اعصابم خورد شد

منم ب همین اوضاع دچار شدم تا رو تاب ب هزار زور خابوندمش

سوال های مرتبط