۵ پاسخ

پسر بچه بعد از دو سالگی بیشتر ب سمت پدر کشیده میشه، بیشتر از پدر تقلید میکنه این طبیعیه
روز سخت هم برای همه هست، ما هممون تجربه کردیم روزهایی ک مشکلی بوده و نتونستیم خشممون رو کنتزل کنیم، خودت رو سرزنش نکن، پیش میاد

نه گلم اصلا بخاطر اون نیست من به پسر دومم تا حالا اخمم نکردم ولی بی نهایت وابسته باباش خونه بیرون مهمونی فقط چسبیده به باباش شبا هم‌جای خوابمونو جدا کردیم پیش خودم میخوابه چون باباش زود باید پاشه بزاره بخوابه
تو‌ذهن بچه نمیمونه دعوای مادر

منم همینطور خواهر،انقد مشکلات ذهنی داشتم ک سر بچه ی بی گناه خالی کردم،الان ازم میترسه و ب باباش پناه میبره،خدا لعنت کنه باعث بانیشونو

خیلی خوبه بزار بره سمت باباش

کار خاصی نمی‌کردم و از فرصت استفاده می‌کردم و استراحت میکردم

سوال های مرتبط

مامان فندوق ها مامان فندوق ها ۲ سالگی
پیرو تاپیک قبلیم
کامنتارو خوندم نخواستم یکی یکی ج بدم
چون نفرات بعدی هم بیان شاید نتونن بخونن و حرف شماهارو بزنن

ببینین اول اینکه اونیکی قل ام اصلا اونجور نیس وابسته شه اخلاقشه
اون قل ام که وابسته مامانمه کلا اخلاقشه تنها مادرم نیس به همه چی زود وابسته میشه
دوم اینکه من گفتم قبلا چند بار دوتاشو بردم نتونستم ،چون واقعا چند شب آدم‌نخوابه انرژی نمیمونه که بخواد دوتا بچه رو تحمل کنه وقتی میگم وابسته یعنی کلا شب رو نمیخوابه مامانمو میخواد
من حتی دوتا بودنی نمیتونم بیرون ببرم
ولی میگم تنها باشه میتونم ببرم بیرون موقعه بیتابی یا شبا با همسرم نوبتی نگه داریم ولی دوتایی اصلا نمیتونم
واینکه اینیکی قل ام حتی اگه تو دوهفته وابسته مامانم بخواد باشه تو ۲ روز ترک میکنه
من به فکر اینم بعضیا میرن مسافرت بچشونو میذارن تا هفته ها پیش مادرش چرا وابسته نمیشن؟؟
پس وابستگی ذاتیه یه جور اخلاقه
این یکی قل ام رو از شیشه شیر در عرض ۱ ۲ رو گرفتم
ولی این قل ام که وابستگی داره در عرض۳ماه
الان ترس من اینکه تو ۲ هفته نتونم از این وابستگی بگیرم
مامان امیرعلی و آریا مامان امیرعلی و آریا ۲ سالگی
سلام میخواستم یه تجربه مهم باهاشون به اشتراک بذارم که بیشتر از مامانت به بدرد اونایی میخوره که اقدام به بارداری هستند


من در این روزای گذشته با پسرا بویژه امیرعلی دچار یه سری چالش ها شدیم امیرعلی بشدت عصبانی شده بوده سر همه داد میزنم همش غر غر گریه میکرد

دیگه رفتم پیش مشاور باهاش صحبت کردم مشاور خواست که امیرعلی بره جلسات بازی درمانی و منم برم برای مشاوره برای یادگیری روابط فرزند پروری بهتر

جلسه اول که باهاش داشتم فهمید که من یه سری مشکلات حل نشده در گذشته و حال دارم که باعث حال بد من و انتقال اون به بچه ها میشه و باید درمان بشه

می‌خوام بگم قبل از بچه دار شدن ای کاش یه سری از مشکلات مثل خشم و استرس و اضطراب و مشکلات که با همسرمون داریم حل کنیم به کمک یه مشاور بعد بریم سراغ بچه دار شدن چونکه بزرگ کردن یه بچه خیلی مهمه پر از چالشه

رفتن پیش مشاوره اگه احتمالأ یه مشکل کوچولو هست بهتون پیشنهاد میکنم

من بعد از گذشت چهار جلسه که حدودا یک ماه شده حال خودم خیلی بهتره و این حس به امیر علی و آریا هم دادم


گرچه هنوز جلسات تموم نشده راه دور و درازی دارم ازتون می‌خوام برای اینکه بتونم این مشکلات حل کنم برام دعا کنید چون راه خیلی سختی اما خوبی انتخاب کردم من باید عوض بشم چونکه دیگه یه مامانم