۵ پاسخ

منم بودم ناراحت میشدم. حق داری. ادم ناراحت میشه ببینه پشت سرش اینجوری اسمشو میگن

بیکاری زیادی ب این چیزا توجه میکنی؟؟

الهه ملاهه حرف بدیه؟ سخت نگیر

الهه گفت فقط یا چی....
اگه اسمتو گفته که خب ایرادی نداره بچه ها بزرگتر میشن دوست دارن این طوری صدا کنن

سلام
مگه تا حالا چی صدات زدن؟!

سوال های مرتبط

مامان امیر مهدی مامان امیر مهدی ۲ سالگی
سلام خانما خوبین امروز برای اولین بار حس کردم یکی نگرانمه هد عقل دوسم دیشب با شوهرم کلی دعوا کردیم بد صبح آزمایش شیش ماهگی حاملگی داشتم رفتم اون پودری که تو حاملگی می‌دنو خوردم انقد حالم بد بود داشتم میموردم بد اکو قلبم داشتم زنه گفت یه ساعت بد یه آزمایش میگیرم یه ساعت بدش هم یه آزمایش یکیشو دادم گفتیم میشه بریم اکو قلب انجام بدیم تا یه ساعت بیایم گفت باشه بد که داشتیم می‌رفتیم یه لحظه حالم بد شد برقا رفته بود هیچ جا کارت خان کار نمی‌کرد شوهرم هی اینور اون ور میرفت دنبال آب بد از یه جای پیدا کرد آورد صورتمو شستم بد بغلم کرد تو خیابون گفت حالت خوبه اصلا یه حال غروری بهم دست داد انگار دنیارو بهم دادن بدشم رفتیم مطب یکم اونجا سرمو گذاشتم رو پاش خوابیدم بعضیا یه جوری نگام میکردن شوهرمم خیلی خجالتیه هیچ وقت جلو کسی ندیدم بغلم کنه یا بوسم کنه ولی تو مطب دستشو میکشید ب سرم نمی‌دونم سرش جای خورده بود یا چی ولی امروز خیلی حالم خوبه 😂😂آخه همیشه خیلی سرد رفتار میکرد کاش همیشه اینجوری باشه
مامان Mahlin&Mahris💕 مامان Mahlin&Mahris💕 ۲ سالگی
زن داداشم میگه اسم نی نی رو چی میخوای بزاری گفتم ماهیرا( همینجوری گفتم در اصل می‌خوام بزارم ماهریس )
بعد میگه نه نزار مثل حمیراست😐
به تو چه آخه قشنگم ده تا اسم دوره قاجار هم پیشنهاد داد
مگه من میخواستی اسم دختر تو بزاری فرنوش دخالتی کردم 🥴
یا میگه بزاری ماهیرا بهش میگن ماهی 😅
والا کسی تخ..... نمیکنه به دختر اول ماهلی بگه همسرم چون رو اسم بچه ها خیلی حساسه بعد خانم برا من از میده
همش میاد میگه نه بابا بچه داری سخت نیست
خدا شاهده دخترش ۲ سال و نیمشه از صبح ساعت ۶ ۷ خونه مامانم ایناست تا شب دیر وقت😐
البته که برای تویی که بچه رو می‌فرستی خونه مامانم بچه داری راحته تا منی که دخترمو حتی نیم ساعت پیش خواهرم نمی‌زارم
بخدا خواهرم و مامانم رو دیونه کردن ۱۴ ساله ازدواج کرده صبحانه و ناهار و شامس خونه مامان منه شاید کمتر از ده بار درست کرده بعد منی که غروب برای شام میرم خونه بابام ( البته که اصلا برای غذا نمیرم همسرم از بیرون میگیره) میشینه رو مخم راه میره
نمی‌دونم باردارم حساس شدم یا واقعا کاراش رو مخه من همش باید مواظب دخترش باشم دخترمو اذیت نکنه یا دخترم اذیتش نکنه با شکمم حامله بعد اون تو خونه اش راحت لم داده
امروز دخترش خودش رو انداخته بود رو گلو دخترم البته که دختر منم مدام اونو ها میده که برو پیش مامانت🤦🏻‍♀️🥴
نمیتونم اصلا کنترلش کنم صد بار میگم ماهلین ما بقیه رو هل نمی‌دیم باز هل میده