نلین جدیدا عاشق رنگ صورتی شده فقط دنبال هر چیزی هستش که رنگش صورتی باشه و هر چیزی که بادکنک داشته باشه هستش بردمش برای انتخاب کیکش اینقدر گفت بادا بادا کیک بادا هیچی دیگه کیک تولدش شد بادا رفتیم کافه از قبل هم کافه صورتی دیده بودم میدونستم حتما خوشش میاد ولی خانم خانمها اصلا برای عکسهای تولدش همکاری نکرد اومدم بادکنک و عدد ۲ بذارم یه چند تا ازش عکس بگیرم خودشو پرت کرد روی صندلی منم کلا راحت بودن نلین برای من مهمه قید بادکنک اینها رو زدم شد عکسی که ملاحظه می کنید که پایین میذارم با موهای بهم ریخته نلین رو حتی یکبار بردیم برای عکاسی توی فضای باز اونجا که اصلا یه وضعی بودش در کل برای عکس اصلا همکاری نمی کنه باز توی آتلیه دو تا عکس همکاری می کنه ولی سر سومی قشقرقی راه می اندازه بیاین ببینید خدا روشکر تولد دو سالگی دو تا عکس دارم که بردمش آتلیه با اینکه حسابی خوابش می کنم اصلا خسته نیست غذاشو خورده البته منم خیلی اذیتش نمی کنم چون برام راحتی نلین اولویت هستش نه عکس یعنی هر جایی ببینم نلین اذیته نمیرم اگه جایی برم ببینم اونجا باعث میشه نتونم به غذای نلین برسم نمیرم حتی خونه ی مامانم در کل اولویتم فقط راحتی نلین هستش خدا روشکر همسرم هم از این لحاظ همکاری می کنه وگرنه برام سخت میشد
حالا مامانها بیاین بگید تا کی اینطوری توی عکس همکاری نمی کنند بچه ها ما یکدونه عکس خانوادگی با نلین درست حسابی نداریم یعنی امید داشته باشم برای سه سالگی 😅😅😅

تصویر
۸ پاسخ

عزیزدلم
تولدش مبارک باشه قشنگم ❤️🫂

خنده ی واقعیش

تصویر

ای خدا قشنگم مبارکهههه خیلی ام عالیه عکسش

هر بار که نوشتی نلین من خوندم علیرضا🥴🥴
یعنی یه عکس درست حسابی ندارم ازش.اما تو آتلیه همکاری می‌کنه بچه م🥺😍
تولد نلین جان هم مبارک باشه😘😘

برعکس دختر من که عاشق عکاسی هست از اولین یلداش که حدود 6ماهش بود بردم انقدر همکاری میکنه ژست میگیره حتی گوشی هم ازمون میخواد فقط میره تو دوربین عکس بندازه 🥹🥹 تو خونه باهاش تمرین کنی موفق میشی برای سه سالگی عزیزم

وای ننه . بچه ملوس🤩🤩😍❤❤

عزیزم تولدش مبارک باشه چه کیک زیبایی😍
واقعا راحتی بچه اولویت داره منم هرجا ببرم هم باز بفکر سر وقت غذا دادن میوه همه ی چیزایی که تو خونه واسش فراهمه هستم

من چهارشنبه دارم میبرم دریا عکاسی تولد کنم نمیدونم چی میشه استرس دارم ولی همین عکسای بدون ژست یهویی شیطون قشنگه بچه باید بچه باشه
تولد دختر صورتی مونم مبارک
من عاشق دخترایی ام که رنگ صورتی رو دوست دارن به نظرم مهربونترن
خلاصه که بزرگ میشه همکاری میکنه هم خودت هم دخترمون لذت ببرید از زندگی دستم گرم مامان مهربون هواست به رنگ مورد علاقه دخترمون بود

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم
مامان نیکان💕 مامان نیکان💕 ۲ سالگی
سلام مامانا تجربه ی از پوشک گرفتنم رو بگم
اول که شروع کردم هر ۲۰ دقیقه میبردم چون از قبل میدونست جیش چیه اکثرا همکاری میکرد شکلات و مغز و اینا هم جایزه بود و اینکه برچسب میدادم بهش گاهی اوقات می انداخت توی توالت بای بای میکردیم گاهی اوقاتم میزد به دیوار بعد حدود ۷ روز می گفت تا اینکه عید فطر شد و من پوشکش کردم دیگه نگفت و لجبازی خیلی زیاد منم سر کار میرفتم اصلا همکاری نمیکرد پوشکش کردم گفتم بهش استرس وارد نشه . از اول خرداد که تعطیل شدم و خونه بودم دوباره شروع کردم انگاری یادش بود هر یک الی یک ساعت و نیم میبردم جیش میکرد ولی پی پی هنوز توی شلوار یا پوشک . ی روز حس کردم پی پی داره هی دنبال یه گوش بود قایم بشه پی پی کنه بردمش دسشویی جیش میکرد پی پی هم کرد بعد گفتم بای بای کنیم بریم خونشون دیگه عادت کرد البته هنوزم گاهی اوقات ی ذره جیشش ک میاد بهم میگه . کلا پروسه ی طولانی یی هست باید صبور باشین و اگر حس کردین بچه اصلا همکاری نمیکنه ول کنید بزارین چندماه بعد
مامان Nelin مامان Nelin ۲ سالگی
مادرا دیشب رفتم سوپری نلینم باهام بود یه خانم یه عروسک دلد نلین گفت تولد انام رضاس از طرف اقاس یه دخترخانمت ما به تموم بچه ها یه عروسک کادو میدیم این خیلی نگاه میکرد نلین ازش خوشش اومد منم ترسیدم سریع عروسک از دست نلین گرفتم و گذاشتم نایلون اخه ادم میترسه اعتماد کنه خلاصه خانم دنبالم اومد گفت میشه شما بچه کوچیک دارین کمک کنید بگین چی برا بجه ها بخریم گفتم من محسولات ماجان میخرم اخه سوپری چی داره چندتا غللت صبحانه برداشت گفت جطورن اینا بهش گفتم کدوم یرا چند ساله بعد گفت دلم میخاد دخترت بغل میکنم میشه منم گفتم زشت نلین دادم بغلش کرد ازبس دوسشداشت دوباره یه عروسک دیگه براش خرید دوتا غلات صبخانه بهش داد گفتم نه همون یکی کافیه خانم زور زور بردار گفتم باش برمیدارم وری یکیش میدم یه بچه دیگه تو ساختمونمون هستن بعد خانم گفت خب اینجوره همشا بردار پخش کن بین بچه ها گفتم اخه من این همه بچه نمیشناسم نهایتن دوتا سه تا بچه داریم گفت طوری نیست به هرکدوم دوتا بده کادو اقاس هیچی دیگه من اوردم و دادم بجه ها یه حسی بودا خانم میگفت خدا خواست شما واسته باشین بدین بچه ها ولی اونجا شوهرم خندش گرفت گفت اینقدر اصرار میکرد توام چسی میومدی نمیخام خخخخخخ ولی خیلی خوب بود یه حس خوبی بود از طرف امام رضا کادو دادن دخترم 🤩🥰😍
مامان نورا جون💕🌱 مامان نورا جون💕🌱 ۲ سالگی
مامانا سلام اومدم یه گپی بزنیم
شما هم از تجربیاتتون در این باره بگید ممنون میشم
من یک دختر دوساله دارم و دست تنها هستم عاشق ورزشم (بدنسازی)
نمی‌دونم چرا با اینکه می‌دونم
دست تنها و حتی با یه بچه خیلی اوضاع برام دشواره ولی دلم می خواد برای بارداری اقدام کنم
تا فاصله سنی بچه هام کم باشه و بتونم کمتر از سن ۳۲سال فقط باردار بشم وبعدش دیگه هیچ اقدامی نداشته باشم برای باز داری
بنظرتون این چه احساسیه
دلم بچه می خواد
ولی تنهام و همسرم هم فقط از لحاظ مالیش با من اوکیه وگرنه دست کمک نیست و کارش هم اجازه نمیده گاها
و دخترم هم توی سن بازی گوشیه
و خودمم دلم می خواد ورزشمو ادامه بدم یا راهی پیدا کنم برای ادامه تحصیل
ولی با خودم میگم
اصلا دوست ندارم بعد ۳۲ سال اقدام بچه داری بکنم بخاطر اینکه دیگه اون موقع می‌خوام که راحت باشم و فاصله سنیم با بچه هام زیاد نباشه
مشاورم رفتم میگه سخته دست تنها
ولی همه چی به خودت بستگی داره
و این که چه احساسی خواهی داشت بعد این شرایط
دلم بچه می خواد🥹
دلم می خواد ورزش و درسم هم ادامه بدم
ولی کار آسونی نیست☕☕☕