۱۲ پاسخ

میدونی من دخترم عاشق حمومه ... هرروز میبرم اب بازی کنه ولی هرروز سرشو نمیشورم
هفته‌ای دوبار شامپو میزنم به موهاش ، باقی روزا رو اب بازی میکنه با عروسکاش❤️

دختر منم تو سن دخترت همینطوری بود الان بهترشده

پسر منم همینطوریه میخواد دستمو بگیره که آب نریزم روی سرش.با مشاور صحبت کردم گفت باید طوری بشوری سرش را که آب روی صورتش نره برای تمیز کردن صورتش هم دست خیس بکش

دقیقا پسرمنم مشکل سرشستن

ولا برعکس من پسرم ببرم از زیر دوش نمیره اونطررف تر بیرون اوردنشم دیگ مکافاتی داره....

من اول موهاشو خیس میکنم.بعدش با شامپو کف درست میکنم حباب بازی میکنیم و بعدش میشورم سرش رو‌.دخترم عاشق حمومه ولی خوشش نمیاد سرش رو بشورم.هر دقیقه حموم باشه باز کمشه

پسر منم همینه ، اولا مشکلی نداشت الان اصلا نمی‌ذاره آب بریزم روی سرش ، وقتی شامپو میزنم پدرم درمیاد تا کَفِش بره

دخترمنم سر شستن سرش دهنمو صاف میکنه ی عالمه مو هم داره
کلاه هم خریدم نمیذاره بذارم اگه اونو بذاره اصلا اب نمیره رو صورتش

منم مشکلم. این. بود تا براش استخر گرفتم راحت شدیم

دختر من عاشق حمومه فعلا
بیشتر ببرش حموم آب بازی کنه کم کم عادی میشه واسش

شاهان ازهمون اول عاشق حموم بود .ولش کنم روزی ۳بار میگه بریم حموم..لگنشو میذارم هرروز اب بازی کنه و حموم ک ولم کنه..ب نظرم س گزمش کن اسباب بازیایی ک دوس دازه ببر توی لگن حمومش یه اهنگ ک دوس داره بذاره براش حالت بازی چندبار ببرش تا عادت کنه

واای عین پسرمنه آنقدر که گریه میکنه نمیتونم سرشو بشورم ما هم بردیم سرشو کچل کردیم

سوال های مرتبط

مامان آبان مامان آبان ۱ سالگی
مامانا سلام
این پست رو برای کسایی میذارم که بچه شون از حموم می‌ترسه. پسر منم از حموم می‌ترسید و هربار از اول تا آخر گریه و جیغ و فریاد داشتیم. من دیدم اینطوری نمیشه و سعی کردم بفهمم از چی بدش میاد. اول فک کردم از تماس پاهاش با کف حموم چندشش میشه، براش دمپایی خریدم ولی بی فایده بود. بعد فک کردم از فشار زیاد آب می‌ترسه. وانش رو با فشار کم آب پر کردم ولی اینم نبود. خلاصه بعد از کلی تلاش فهمیدم مشکل بچه با دمای آبه. آبی که روش می‌ریختم و به نظر خودم اصلا داغ نبود از نظر این داغ محسوب میشد. آب رو ولرم کردم، جیغ و داد کمتر شد ولی هنوز حموم رو دوست نداشت.
چن تا کتاب حموم خریدم و یکی دوتا اسباب‌بازی کوچیک مخصوص حموم. یه سفینه کوکی که تو آب حرکت میکنه و یه اردک سوتی. یه بطری خالی میسلار هم که براش جالب بود بردم تو حموم. یه شعر حموم هم از یه کتاب دیگه پیدا کردم و حفظ کردم و موقع حموم کردن براش خوندم. الان اینطوری شده که هر روز حوله اش رو برمیداره، میره پشت در حموم و میگه اَموم :) وقتی هم میریم حموم باید به زور بیارمش بیرون