۹ پاسخ

منم از بچگی رایان رو این مساله حساس بودم و فوبیاشو داشتم و دارم همچنین.انقدی که بچه ام الان بدتر از خودم بیین ی بچه رو تاب ۱۰۰ کیلومتریش نزدیک نمیشه چون تا جایی که یادمه داشتم همینارو بهش میگفتم🥲ان شالله که حالش خوب بشه.دوستم خونشون چسبیده به ی پارک زیاد میره پارک میگفت یسری پارک بودند ی بچه رو مامانه خیر سرش تازه از پوشک گرفته بوده برداشته بود اورده بود پارک تو سرسره بچه پی پی میکنه پی پی هام سر میخوره میره پایین‌.ی مورد دیگه ام دیده بود ی دختر بچه مشکل ذهنی دار اومده بود پارک تنها بدون والدی.بچه پریود میشه حالیشم نمیشه میگفت با همون شلوار خونی همه جا سر میخورد تا رفتند گفتند بچه رو بردند خونش....پارک جدا از این موارد کثیفم هست خیلی من خیلی کم میبرم‌ببرمم باید هم بره دوش بگیر هم لباساشم بشورم...کلا موافق پارک نیستم زیاد

بخدا این تابا یه عمره داره بچه میکشه نمیکنن وقتی تاب نصب میکنن وسط پارک نباشه یه گوشه باشه که لاقل جای رفت و امد بچه ها نباشه

وای ایشالا خوب بشه. بزرگترین ترس منم همین تاباس بعضی بچه بزرگا سوار میشن و خیلی تند تاب میخورن ادم قلبش وایمیسه از جلو تاب رد میشی

حالا مگه پسر من میفهمه میگم نرو جلو تاب😖😖اتفاقا همین امروز به زور آوردمش عقب

خدا خودش به خیر بگذرونه برا اون بچه

ای وای

پارسالم تاب با سرعت از رو سر بچم رد شد یعنی خدا ب بچم رحم کرد
بعضیام ک. وحشین حالیشون نیست. ک

الاهی عزیزم. انشالله بلاازش دورباشه طفل معصوم. 💚 🤲

عزیزم
انشالله زود خوب بشه
ناراحت شدم
چقدر از این تاب من وحشت دارم که بخوره به کسی

سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
شوهرم اومد باهاش مشورت کردم در مورد ماهلین توروخدا نگید پیله کردید به بچه به خدا پیله نکردم دکترا یه جوری حرف می زنند آدمو به شک و ترید می اندازن در صورتی که خودمون کلامون رو قاضی می کنیم می فهمیم امروز با شوهرم حرف زدم گفتم ببین تمرینایی که با ماهلین انجام دادم رد ببین خداییش این بچه الان دیگه مشکل آی کی یو داره ؟؟این تمرینات سخت رو انجام میده اینو میگم چون دکترشم فقط رو همین محور داره کار می کنه و همه چیو ربط میده به آی کی یو چه خجالتی بودنش چه نگفتن مساله ی پی پیش که مشاورش یه حرف خوبی زد بجه ای که مشکلش حاد باشه جیش رو هم نمی تونه بگه چه برسه به پی پی و به من گفت واسه خجالتی بودنشم تو کلاس های تائتر شرکتش بده و بعدشم تو مهد کلاس جدا بزاریش خوب میشه الان خاله ها تمرینات ماهلین رو ببینید خداوکیلی بچه ای که آی کیوش پایین باشه می تونه این هارو حل کنه ؟؟من نهایتا یکی دوتاش رو راهنمایی کرده باشم بقیه رو خودش انجام میده بدون کمک گرفتن از من بدون حضور دلوین چون دیگه نوبتی باهاشون کار می کنم دکترشم همینارو کار می کنه نمیگم از اول خیلی خوب بوده واقعا ضعیف بود ولی با ۶ و ۷ ماه درمان از نظر من اوکی شده و دکترشم از الان به بعد فقط به فکر جیب خودشه چون به محض اینکه گفتم ماهلین خیلی خوب شده ۱۲ تا صفحه رو به خوبی حل کرد میگه نه اصلا این بچه آی کیوش پایینه و جالب تر اینکه ملاحضه بچه رو هم نمی کنه جلو خودش میگه و اعتماد به نفسش رو شدیدا پایین میاره من با شوهرم تصمیم گرفتیم دیگه نبریمش از مهر هم که میره مدرسه بهترم میشه خودمم کلی کتاب از قبل گرفتموباهاش کار می کنم دیگه نمی برمش چون بچم آسیب می بینه به نظرم حالا تمرینایی که باهاش می کنم یکی یکی میزارم شما خودتون قضاوت کنید