۴ پاسخ

یک هفته زمان میبره . ۲ـ۳ شب اول پسر من پامیشد یهو گریه میکرد سینمو نگا میکرد . دلم کباب میشد برا اون لحظه🥲🥲یادم میاد اشکی میشم هنوز. ولی من زردچوبه زدم سرشو میگفتم اه شده . هر چند ساعتی ک یادش میومد سریع زردچوبه میزدم نشونش میدادم دیگ نمیخواست.
ولی مابین شب براش ابمیوه یا شیر یا آب میدادم ۱هفته اول. بعد عادت کرد خداروشکر

منم دوسال و یک ماهگی از شیر گرفتم
چسب زدم گفتم اوف شده
دیگه سراغش نیومد
فقط هر از گاهی می‌گفت نشونم بده اوف شده
تو خوابیدن مشکل داشت اوایل
بعد از ۱۰ روز کم کم بهتر شد

تایپیکامو بخون شاید به دردت خوردن

چرا زودتر نگرفتی

سوال های مرتبط

مامان بهارسادات🥰 مامان بهارسادات🥰 ۲ سالگی
بعد از ۳ روز اومدم تجربه از شیر گرفتن دخترم رو براتون تعریف کنم. قبلش بگم‌که دخترم شدیدا به شیر مادر وابسته بود. حتی موقع خواب زیر سینه باید خواب میرفت ، وسط شب چندین بار واسه شیر بیدار میشد و و اصلا شیرخشک با شیشه نمی خورد.
من از یک هفته قبل از این که کامل شیر رو قطع کنم، در یک هفته کم کم وعده های شیر روز رو کم کردم تا این که کامل شیر روز قطع شد. بعد از یک هفته هم برای قطع شیر شب به سینه صبر زرد زدم و روش چسب برق زدم . وسط روز بهش نشون دادم که برای شب آمادگی ذهنی داشته باشه. سینه رو که دید ترسید و دیگه پیشم نیومد. عصر هم رفتیم بیرون هم این نتونه عصر بخوابه و هم این که حسابی خسته بشه که شب زودتر خوابش ببره. برای خواب هم فقط بغلش کردم و فقط سرش رو سینه م گذاشت و خوابید. تو طول شب هم هر دفعه بیدار شد بهش آب دادم و بغلش کردم . اگه اهل معنویات هستید یه سری دستورات از نظر اسلامی هست که روایت شده رعایت کنن و من برای این که خیلی نگران از شیر گرفتنش بودم اونا رو هم رعایت کردم . اگه دوست داشتید می تونم براتون بفرستم
فکر از شیر گرفتنش مثل غول شده بود برام که خدا رو شکر خیلی راحت پشت سر گذاشتم
مامان آقا مهراد❤️ مامان آقا مهراد❤️ ۲ سالگی
سلام مامانا کسایی که تجربه از شیر گرفتن دارین تا کی طول میکشه بچه ها از یادشون بره
به خدا من دیگه کشش و توان ندارم کاملا شدم مثل این دیوونه ها
الان ۲۸ روزه پسرم رو از شیر گرفتم تدریجی بود و و هربار از وعده های شیرش کم کردم تا فشار زیاد هم بهش وارد نشه ولی در اخر مجبور شدم سینه ام رو سیاه کردم و گفتم اوخ شده چون دوباره داشت وعده هاش رو زیاد میکرد و بند بند وجودم خسته بود از شیر دادن به حدی که ۱ دقیقه شیر میخورد فشارم میفتاد و چشمام سیاهی میرفت
از شبی که گرفتمش فقط دو.الی ۳ شب راحت خوابیده اونم بعد از یک هفته اول ولی بعد از اون موقع خوابش که میشه به حدی بهونه میگیره جیغ میزنه که واقعا میمونم چیکار کنم تا اسم خواب میاد یا کاری که باب میلش نباشه میزنه زیر گریه و میگه میترسم یا همینکه بین خوابش بیدار میشه فقط میگه بغل و پام درد میکنه و مداوم فقط گریه تا دوباره با بدبختی بخوابه
اونم خوابی که فقط باید بشینم کنارش چون مدام میگه مامان و یه لحظه احساس کنه نیستم قیامت میشه دوباره
و میدونم تموم کارها و رفتارهاش هم به به خاطر شیر و وابستگیش بوده و این مدت هم همه جور دل به دلش دادم
حتی دیروز بهم میگفت مامان ممه خوب شده من بخورم
دیگه واقعا کم اوردم صبح اینقدر حرص داشتم و حالم بد بود از خستگی که خودمو تا تونستم زدم اونم کی منی که همه دم از قوی بودنش میزنن و به خاطر همین کسی نگاهمم نمکینه که بدونه الان چه شرایطی دارم فقط میدونم بریدم و خسته ام خییلی خسته😭😭😭😭😭😭