من واقعا دیگه دلم بچه نمیخاد اصلا تو خودم‌نمیبینم بچه داری و مادری کردن پسرمم ناخواسته باردار شدم وگرن حالا حالاها بچه نمیوردم
ولی یه وقتایی واقعا عذاب وجدان میگیرم که پسرم تنهاست همبازی نداره اگه تک فرزند بمونه چقد تنهاست
وقتی میبینم تو پارک با با بچه خاهرشوهرم بازی میکنه چقدددد شاده دلم‌میخاد خودمو بکشم که چقد خودخواهم که نمیخوام براش همبازی بیارن ولی بعد فک میکنم میگم اونی ک داغون میشه این وسط منم بعدا هم بچه ها که بزرگ بشن عمرا قدر بدونن ک بخاطرشون فداکاری کردیم و برای اینکه تنها نباشن انقد عذاب کشیدیم
واقعا همش تو ذهنم با این فکرا درگیرم

من اصلا بچه دیگه ای نمیارم اینهمه تک فرزند مگه چشونه. بچم یکم بزرگتر شه فقط میخام بفکر خودم باشم به خودم برسم از نظر همه چی

گلم بچه هم بازی میخاد نه نوزاد
به ابن دید نگاه کن که چقدر خوبه همبازی داره
خانه بازی هم زیاد ببرش همسن و سال زیاد هست اونحا
خلاصه که خوشحال باش نه ناراحت

بفکر خودمون باید باشیم بلاخره اونام دوست پیدا میکنن با اونا ارتباط میگیرن با این وضع موجود همین یکی رو هم ک اوردیم خدا رحم کنه بتونیم ب سرانجامی برسونیمش و اینده شو تامین کنیم

من که حالا حالا نمیخام بچه دیگه بیارم
پوست استخون شدم
زیر چشام کبود شده
ریزش مو گرفتم
ناخن هام ضعیف و شکننده شده
وقتی می شینم یهو پا میشم چشام تار میشه و سرم گیج میره و...
حالا بیام یدونه دیگه هم بیارم با این وضعیت خودم نابود نمیشم آیا؟
بعد هم به پسرم ظلم میشه هم خودم هم اون بچه

صبر کن زمان بگذره، این مدت به خودت برس
هر موقع شرایطش بود اقدام کن

بزار سه سالگیش بیار

هعییی خاهر تو این دنیا ن خاهر بدرد برادر میخوره ن برادر ب درد خاهر زمان اینا ک دیگ هیچی

عزیزم من خودم تک فرزندم
واین خودخواهی مادرم بود ک یکی نیورد الان من بزرگ شدم ازدواج کردم بچه دارشدم والان نیاز دارم به ی خواهر یا برادر ک برم باهاش بیام پشتم باشن همدمم باشن ولی نیس ومن خیلی تو این زندگی اذیت شدم باتک فرزندی
درسته از ی لحاظ همه چیز واسه خودمه مامانم خیلی هوامو داره ولی من ی خواهر یا برادر میخوام و این دنیا به من بدهکار
خودم دخترم یکسال نیمش بود باردار شدم اصلا نمیخوام تک فرزند باشه دخترم یا پسرم
حتما یکی دیگ میارم یکم بزرگ شدن بچه ها ک سه تا باشن هوای همو داشته باشن
این خودخواهی حتما یکی واسش بیار اگه از لحاظ مالی اوکی هستید

یکم بزرگتر شد یکی دیگه بیار تک فرزندی اصلا خوب نیست

سوا خراب شدن خودمون خدایی ظلم تو جوانی میانسالی کسیو نداشته باشی به من بود یدونه دیگه میاوردم

چقدر مثه من فک میکنی
منم دوس دارم بچه دیگ ای داشته باشم ولی ن توان جسمیش رو دارم ن مالی
از نظر روحی ک داغونم هنوزم افسردگی بعد زایمانم خوب نشده

چون کوچیکه اگه شرایطشو داری حتما وقتی سه چهار پنج سالش شد یکی بیار اینو بدون فقط خدا تنهاست همه نیاز داریم یمی همراهمون باشه یا مادر و پدر یا شوهر و زن یا خواهر و برادر کلا فقط خدا یکیه از من میشنوی الان خسته ای یه کم بگذره خودتم حالت بهتر میشه یکی دبگه تصمیم بگیر بیاری باز شرایط خودو بسنج آجی

الانکه زوده بزار بزگتر بشه بعد من الان باردارم الانکه فک میکنم میبینم خیلی زود بارداشدم