۲ پاسخ

خداروشکر
تو همه جواب های پاپ اسمیر این میگیرن؟

خداروشکر
مراقبت کن

سوال های مرتبط

مامان یزدان👶💙 مامان یزدان👶💙 ۸ ماهگی
واقعا دکترای داروخانه یه مشت بی سوادن که هیچی بلد نیستن 😑😑
چند مدت پیش پسرمو برده بودیم دکتر.
چشمش قرمز شده بود.
دکتر براش اشک مصنوعی واینا نوشت.😶
بعد داروخانه یه قطره ای داد که اصلا مشخص نبود چی بود🤐
اوردیم دکتر نگاه کرد گفت معلوم نیست چیه ولی گفت اشک مصنوعیه.
مجدد براپسرم گفت برو ازداروخانه دیگه بگیر.
خلاصه اون اشک مصنوعیه رو گفت خودمون استفادع کنیم
دوروز پیش همسرم اورد ریخت به چشمش دیدم منوصدا میزنه
میگه چشم نمیبینه سرم تیرمیکشه.
چشاش نیم ساعت کلا تار دید
.بعد دیدیدم بالای اون قطرهه اسم کوچیک نوشته
.قطره ازاینا نبود که اسمش واضح باشه‌خلاصه اونو زدیم دیدیم نوشته بی حسی قبل از عمل چشم.
خدا بهمون رحم کرد که به چشم پسرم نریختیم.
درسته بعدش خوب شد ولی نیم ساعت هم خودش خیلیه
دکترای داروخانه یسواد.دوترخودمون ازاونا بس سواد تر‌.
‌اش اصلا نمیگفت اشک مصنوعی است که مابخواییم به چشم خودمونم بریزیم.
هردارویی گرفتین اول توگوگل سرچ کنید بعد بدین به بچه هاتون.
حتی خاطره بدی دارم که قبلا یه دکتر قرص سق.ط بهم داد که من باز سرچ‌کردم دیدم اینه نرفتم بگیرم
نمیدونم چرا دکترای امروزی اینجوری شدن.
طولانی شد حرفم ببخشید
مامان مهراد مامان مهراد ۱۱ ماهگی
یاد زایمانم افتادم
وای که چقد بد وحشتناک بود
هفته ۴۰ داشتم پر میکردم که یکم خونریزی کردم رفتم بیمارستان
معاینه کردن که بشدت دردم اومد بعد گفتن بستری شو
هیچ دردی نداشتم امپول فشار زدن کم کم دردا شروع شد
خیلی درد بدی بود همش احساس میکردم دسشویی دارم(ادرار)
هی میگفتم سرم بکنین میخام برم دسشویی
چند ساعت گذشت خیلی درد داشتم دهانه رحمم از ۲ سانت بیشتر نمیشد که نمیشد
نزدیک ساعت ۹ شب بود که دردام بدون وقفه شد و خیلی شدید
تاحالا همچین دردی تجربه نکرده بودم احساس میکردم دارم میمیرم
خدارو امامارو صدا میزدم حتی نمیتوتستم گریه کنم
دکتر بخاطر ناله های زیادم اومد معاینه کرد گفت دونیم سانتی هنوز
واااای که چقد حالم بد بود چند دقیقه بعد دیدم یه مایع زرد رنگ ازم اومد ترسیدم به ماما گفتم معاینه کرد گفت بچه مدفوع کرده زنگ زدن دکتر
دکتر گفت سریع بیارینش برای عمل
اون لحظه انگار دنیارو بهم دادن خیلی خوشحال شدم
۸ ساعت درد کشیدم
بخاطر حال خیلی بدم وقتی بچم بدنیا اومد اصلا تو حال خودم نبودم هیچی برام مهم نبود
در اخر مدفوع بچم منو نجات داد😂🫠
وقتی دکتر بچه رو در اورد از شکمم گفت که چجوری میخاستی بدنیا بیاریش طبیعی تپله
از همون لحظه تصمیم گرفتم دیگه بچه دار نشم
ببخشید طولانی شد یادش افتادم دلم گرفت