هربار که پسرم تکون میخوره چقدر دلم براش قنج میره و ناخوداگاه بغض میکنم چقدر دوست دارم مامانی،باورم نمیشه که یه موجود قشنگ توی دلمه و هرروز بزرگ تر میشه،منی که تا دیروز خودم کوچولو بودم بچه مامانم بودم الان خودم بزرگ شدم دارم مامان یه نینی کوچولو میشم و توی وجودم پرورشش میدم چقدر بیشتر قدر مامانمو میدونم الان،خیلی حسای قشنگی دارم با وجود تو دلیم تجربه میکنم و هربار که تکون میخوره با بغض برای اقدامیا و چشم انتظارا کلی دعا میکنم با وجود اینکه میدونم قابل نیستم،خودمم یه روزی چشم انتظار و ناامید بودم میدونم چقدر خسته الهی به حق امام حسین هرکی چشم انتظار سال دیگه این موقع نینیش بغلش باشه، مامانای باردار هم بسلامتی زایمان کنن و نینیشونو بغل بگیرن منم نینیم سلامت بیاد بغلم،مخصوصا ما مامانایی که تو بارداری استرس زیاد کشیدیم و یسری خطرات برای نینی وجود داشته🥲الهی همه نینیارو خدا حفظ بکنه وهیچ بچه ایی در خطر نباشه، پسمل منم زیر سایه خدا و امام حسین باشه و نگهدارش باشن🥹🤰🏻🤍🤲🏼از امام حسین خواستمت هدیه خودشی از خودش هم سلامت میگیرمت جگر گوشه ی مادر

۴ پاسخ

به امید خدا عزیزم در پناه قرآن و اهل بیت باشه

چقد قشنگ نوشتی عزیزم🥺بغض کردم
الهی آمین

چه زیبا
ان شاءالله که همه ی مامانای باردار نینیشون رو به سلامتی بغل بگیرن و دامن همه ی چشم انتظارها با اولاد سالم و صالح سبز بشه

الهی آمین

سوال های مرتبط