قبلا یه بار دخترمن ترسیده بود مادر شوهرم یه سینی تا تابه ای ک نون میپزند رو گذاشته بود رو گاز بعد چند تا سکه هم گذاشته بود تو کاسه آبی هی انیسا رو میداد بغل من میگفت ریختم ترس کی من میگفتم ترس ترس انیسا بعد انیسا رو میدادم بغل مادر شوهرم از بالای سینیه تا ۳بار تکرار کرد بعد انیسا رو بردم خونمون بعدم اون کاسه آبه میریختن رو سینیه ک گاز بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.