سی و هشت هفته هسم
کارای خودمو و خونمو تقریبا کردم
ولی خیلی الکی و یهویی مامانم بیمارستان بستری شده و گفتن احتمالأ یک هفته ای باید بمونه،،،،
مادر شوهرم حالا وقت گیر آورده اواسط این هفته می‌ره کربلا و سفرش ده روز طول می‌کشه
خواهر و برادرم کوچیکم باید پیش من باشم تا مامانم مرخص بشه
خودم سنگین شدم و فکر میکنم همین چند روزه دردم بگیره
درسته خدا هست خدا هست خدا هست
بعد خدا هم همسرم هس❤️
ولی باز یه حس تنهایی خیلی عجیبی دارم
اگه این هفته دردم بگیره خیلی تنهام...

عزیزممم
خدا بزرگه انشالله

عزیزم نگران نباش هنوز جا داری انشالله بعد از اینکه مادرتون مرخص شدن فارغ بشید

ای بابا 🥺
امیدوارم زودتر مادرتون سلامتی شون به دست بیارن برگردن خونه شما هم تا اون موقع وقت داشته باشی که توی آرامش نی نی ت بغل کنی 🫂🤲🏻❤️

نگران نباش عزیزم خدا خودش کمکت می کنه حتنا یه خیری توش بوده فقط به خودش توکل کن❤️

حق داری
ایشاالله تا زایمانت همه چی حل شه

منم تنهام سر دخترم خواهرشوهرم موند بیمارستان بعد اومدیم خونه تنها بودم مریض شدم دخترم رفت تو دستگاه خیلی بد بود این دفعه به دوستم گفتم بیاد بیمارستان پیشم خواهرشوهرم بارداره آبجیامم باهام قهر هستن مادرمم فوت شده کسی نیست تازه یه دختر یکسالو ۷ماهه دارم

نگران نباش خدا کمکت میکنه. من که کسی پیشم نبود فقط بیمارستان همراه داشتم تو خونه تنها بودم. ولی خدا کمک میکنه عزیزم

گلم خدابزرگه توکل به خدا کن.
منم تنها بودم.خواهرو زنداداشم باردار بودن یه زنداداشم بچه شیر خوار داشت خداخیرش بده اون کمک حالم بود ولی توی بیمارستان نذاشتن بیاد کنارم باشه یه زنداداشم هم کمرش درد میکرد مادرشوعرم پاهاش درد میکرد جاری بزرگم یه شب همراهم موند ولی بدترین وحساس ترین لحظه هارو تنهایی سپری کردم حتی همسرمم توی بیمارستان نبود.تنوزم که هنوزه وقتی یادم میفته گریه امونم نمیده

غصه نخور مامان منم موقع به دنیا اومدنم مامانش رفته کربلا بعد مرخص شدن رسیده.... مامان بزرگم یعنی مامان بابامم که فردا صبح موقع ترخیص اومده فقط.... کلا تنها بوده
شانس آورده زایمانش طبیعی بوده

خدا بزرگه نگران نباش عزیزم خدا به مادرت سلامتی و تن سالم بده ناراحتی نکن

عزیزم 🥺

امیدت به خدا باشه انشاءالله که بسلامتی بگذره این یه هفته

خیلی شرایط سختیه واقعا خدا کمکت کنه انشاالله