پسرم تا یکی نگاش میکنه یا راه میره فک میکنه باهاش بازی میکنیم دنبالش میکنیم فرار میکنه امشب منو دید فرار کرد با چونش خورد زمین لیز خورد رو فرش خون اومد حالم گرفته شد چی بزنم بهش

آخییییی الهی
دیگه باید صبر کنی خودش خوب:شه

دخترم وقتی 2ساله بودگفتم بروبرام آب بیارازآشپزخونه یه لیوان پلاستیکی هم لبه پله آشپزخونه بود کاش لال شده بود همون موقع نمیفرستادمش رفت لیوان زیرپاش اومدباسررفت به تیزی لبه خورد وای خونی میومد جیغایی که من میزدم همه همسایه هامون اومدن کل راه پله خونی بود بردیم بیمارستان شهرمون گفت زیبایی هست ببرجایی که خوب انجام بدن بردیم یه بیمارستان باپسربزرگم که اونموقع 4ساله بود بخیه 5تازدن پسرم برای آبجیش چنان گریه میکرد تاهمین الان خودمونبخشیدم اگه من نمیفرستادم اینطوری نمیشد الان که 8سالشه جاش هست هنوز

آره جدیدا پسرمنم همینطوری میکنه همینکه پسربزرگم یه ذره میره طرفش مثل فشفه فرارمیکنه ومیخنده همش میترسم ازترس یاعجله سرخودش بلایی نیاره خدای نکرده ایشالا خوب میشه گلم

من چی بگم که پسر خواهرم سه سالشه ریحانه رو دور از چشم ما بلند کرد تعادل نداشت انداختش زمین خورد لبه پلا اشپزخونه پیشونیش شکست سه تا بخیه خواست 😭😭

عزیزم
دختر من که چسبیده بهم فرار کجا بود من باید فرار کنم
تتراسایکلین بهش بزن

ای جان الهی.چیزی نزن خودش خوب میشه

هیچی خودش خوب میشه
منم ناخونم خورد دقیقا همیجای پسرم دلم ضعف رفت
خودش خوب شد

وای الهی فک میکنه باهاش بازی میکنه

الهی 😔

وای الهی