۲۲ پاسخ

انشالله فردا میزایی فقط یک سانت دیگه باز بشی رفتی اتاق زایمان تا صبح تحرک داشته باش طی بکش نشسته بصورت چمبه . سوپ ماهیچه بل جو درست کن داخلش روغن زرد حتما بریز بخور بنیه داشته باشی غذاهای کبابی سفت برنجی نخور . سوپ گوشت چرخ‌کرده هم عالیه بخوری آب مایعات زیاد بخور.

یکی مثل شما همه کار میکنه باز بشه یکی مثل من زودتر از موعد باز شده و همش خوابیده که نزاد😂 خدایا شکرت😅

ایشالله به زودی زایمان کنی عزیزم

من با ۳سانت بستری شدم ساعت ۳شب ۵صبح زایمان کردم ان‌شاءالله زود زایمان کنی

خب خداروشکر الحمدلله پس تا دو سه روز دیگه زایمان میکنی ان شاالله 😍

اگه ۳ سانت هسی زایمانت نزدیکه😍😍
من ۳۸ هفته و ۲ روز زایمان کردم
حتی یه سانتم باز نبودم 😫🤭

برای من که خیلی درد داشت
یا شاید من طاقتم کمه
پیش کی رفتی معاینه انجام داد برات؟

آخییی به سلامتی زود گذشتا😍

خداروشکر گلم

وای ایشالا ک صب بیای بگی زایمان کردم و تموم شد🥹😻🤲🤲

الهی شکر خوشحال شدم برات عزیزم ایشالا بزودی زایمان راحتی داشته باشی، برا منم دعا کن دردام شروع بشه ❤️

الان درد زایمان هم داری مگه؟؟

تحملت بالاست به راحتی زایمان میکنی و نی نی خوشگلتو بغل میکنی

من دهانه رحمم باز نبود خیلی اذیت شدم

منم درد دارم بنظرت برم معاینه تحریکی میکنن؟؟

چند هفته ای شما دقیق

پیش دکترت رفتی یا بیمارستان؟

من میترسم برم معاینه .
چند هفته باید معاینه شد؟

معاینه تحریکی خیلی بده من لگنی انجام دادم مردم زنده شدم

معاینه تحریکی ک رفتی درد داشتی یا نه

بدن با بدن فرق داره من که مردمو زنده شدم از درد معاینه تحریکی واقعا سخت بود

خوشبحالت
دکتر که به من گفت لگنم مناسب زایمان طبیعی نیست🥲

سوال های مرتبط

مامان پناه👼🏻🩷 مامان پناه👼🏻🩷 روزهای ابتدایی تولد
#تجربه شیرین و سخت زایمان طبیعی من...پارت دوم...
تا یه ذره ناله میکردم دستگاه رو روشن میکردن و من گیج میوفتادم رو تخت از شدت سرگیجه بالا آوردم و دستگاه رو تمیز کردن دوباره بهم دادن بعد دیدم دیگ درد ندارم و فقط دارم زور میزنم با اینکه دهانه رحمم نزدیک.۶.۵سانت بیشتر نبود گفتن چون بچه تو لگن داره بهش فشار میاد...
با هر۲.۳بار زور زدنم بالا میوردم و مرتب جامو عوض میکردن اینقد فشار زیاد و دهانه رحمی که باز نمیشد بهم فشار آورد ک کلی مجبور بودم وسط درد و فشار معاینه تحریکی بشم و انگار رودم چنگ میخورد تا بالاخره ۹سانت شدم و با برش و قیچی افتادن ب جونم و پارم کردن...بعد ک اینقدر زور زدم ک نمیشه حتی تصورش کنم و براتون تایپ کنم ولی باز من یکی دو سانت دیگ جا داشتم و نمیومد بیرون و انگار بچه داشت خفه میشد...با همون زخم و پارگی باز شروع کردن معاینه کردم ک اون لحظه احساس کردم دارم میمیرم...با چنتا زور ک انگار جونم داشت باهاش بیرون می‌رفت بچه ب دنیا اومد بعد ک حس کردم راحت شدم شروع کردن ب درآوردن جفت ک از خود بچه سخت تر بود جفتم چسبیده بود و در نمیومد بعد جفت هم درد معاینه و تمیز شدن و فشار دادن شکم بعدش واسه دفع خون کثیف و گاز هایی بهداشتی ک میکردن داخل واژن تا تمیز کنن بعد از اون همه درد بخیه هااا هنوز بعد از دو سه روز نمیتونم از سر جام بلند شم ...
ولی با این همه سختی باز خداروشکررررررررر میکنم و حاضرم هزار بار اون روزا تکرار بشه چون الان یه دختر ناناس دارم ک عاشقشممممم🥲❤️‍🩹