۲۱ پاسخ

عزیزم خیلی تبریک میگم

شما آمپول بتا چند بار زدین؟؟

انقباضتون به چه صورت بود؟
چند دقیقه یکبار بود؟
کل شکم سفت میشد؟

عزیزم بسلامتی انشاءالله قدمش پر از خیر و برکت
گلم دکترتون زیر میزی هم گرفت

ااای جانم مبااارکت باشه عزیزدلم الهی قدمش پر از خیر وخوشی باشه 😍😘ااالهی منم درد تو رو کشیدم ولی از ترس بیمارستان و فشار دارو گفتم خوبه و اومدم خونه من ۳۲ هفته و ۴ روز بودم خیلی زود بود فعلا ک خداراشکر خوبم ،گلم بچت تو دستگاه ک نرفت ؟؟؟ باید برسونم به هفته های بالاتر برام دعااا کن عزیز شیر میدی 😐🙏

سزارین اختیاری بودی گلم؟

قدمش خیر باشه

مبارک باشه عزیزم

مبارکه عزیزم خوش قدم باشه دلین کوچولو😍😍

قدمش مبارک باشه عزیزم

مبارک باش گلم دکترت کی بود کجا زایمان کردی؟؟؟

وزنش چند بود گلم دستگاه نرفت

مبارک باشه خداروشکر مارم دعا کن منم درد دارم❤️ وزنش چقد بود؟

آمپول بتا نزده بودی ؟

انقباضات بادرد همراه بود؟بسلامتی بدنیا اومد استرست تموم شد.وزنش چقدربود؟سز شدی؟هزارماشاالله مژه هاشوببین ای خدا🥹

خوش قدم باشه عزیزم

وزنش چقد بود موقع تولد

قدم. نو رسیده مبارک عزیزم الهی همیشه خوشی و خنده هاش ببینی

طبیعی یا سزارین؟

4
خدا خیلی باهام بود که مرخص نشدم چون دکترم گفت معلوم نبود اگه خونه میرفتی چه اتفاقی میوفتاد
بازم خداروشکر💗
انشاالله لیاقت مادری کردن این فرشته ی کوچولو رو داشته باشم و از پسش بر بیام
برام دعا کنید بچه ها خیلی دوستتون دارم💗💗💗

3
عکس و فیلم اتاق عملم رزرو کرده بودم که فیلم دکترم اجازه نداد اما وقتی تو اتاق ریکاوری بودم فقط میپرسیدم دخترم کجاس دستگاه رفته یا نه که گفتند حالش خوبه و گذاشتند رو سینم و شروع کردند عکس بگیرن 🥹
اون لحظه فقط گریه میکردمو خداروشکر میکردم اشکام مزاحمم بودن نمیتونستم دخترمو واضح ببینم اون لحظه انگار رو زمین نبودم به خدا نزدیکتر بودم هیچ صدایی جز نفس های جگرگوشمو نمیشنیدم
برای هرکی اومد به ذهنم دعای خیر کردم💗
و اینجوری شد که روز پنج شنبه ۱۴۰۴/۵/۹ ساعت ۱:۴۵ظهر فرشته ی ما زمینی شد و بارون برکت خدا از آسمون جاری شد💗
اینو بعدا بقیه بهم گفتند
من سر دلینم خیلی سختی کشیدم و فکر نمیکردم زایمان چالش داری داشته باشم اما همه ی اینا به همون لحظه دیدنش می ارزید💗

2
خداروشکر مامایی که باهام بود خیلی ارومم گرد بهم دلگرمی داد با همسرم حرف زد حتی اجازه نداد سوند بزارن برام به دکترم گفت تو اتاق عمل براش بزارید اذیت نشه
نزدیکای ۱ بود که رفتم اتاق عمل و ۱:۴۵ دقیقه زایمان کردم
حتی ناشتا هم نبودم اما بیهوشی کامل شدم به اصرار خودم و دکترمم قبول کرد

1
صبح قرار بود ساعت ۱۲ مرخص بشم و قبلش باید دکتر منو میدید
که زنگ زد گفت معاینش کنید اگه فشاری روش نبود مرخصه
وقتی دوباره گفتند معاینه کنیم من اشکم درومد و اجازه نمیدادم چون خیلی حین معاینه درد میکشیدم
اما دکترم گفته بود و باید معاینه میشدم
وقتی انجام داد گفت سر بچه خیلی پایینه و سرکلاژت به یه انقباض بستس باید بری الان زایمان کنی
منو بگو مثل ابربهار گریه میکردم اصلا آمادگی نداشتم ۳۵ هفته و ۴روز بودم

سوال های مرتبط

مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 ۴ ماهگی
مامان هلما و ماهان❤️ مامان هلما و ماهان❤️ ۲ ماهگی
#پارت سوم زایمان طبیعی
تا شدم ۳۷هفته و یک روز
حرکات اسکات رو شروع کردم روزی بیست بار اسکات میزدم
یک ساعت پیاده روی میکردم و یک روز درمیون دوش آب گرم می‌گرفتم
.........
چون تو بچه قبلیم تجربه داشتم که بدون درد رحم من باز میشه باید خودم زود تر برم دکتر برای برسی زود زود میرفتم معاینه میکردن
هفته ۳۷هفته و چهار روز
درد داشتم انقباض داشتم گفتم برم مامای بهداشت معاینه کنه ببینم وضعیتم چیه
رفتم ماما گفت که من معاینه نمیکنم گفتم پس تو اینجا چیکار می‌کنی من رحمم باز بشه بچه زود بدنیا بیاد چیزی بشه از توعه و اینا بعد کلی دعوا راضی شد که معاینه کنه بهم گفت یک و نیمی یاهمون دو ویزیت نیست انقباض نداری بچه هم حرکت می‌کنه
درحالی که اون روز حرکت نکرده بود اصلا
من فهمیدم ماما چیزی حالیش نیست اومدم خونه دیگه کار پیش اومد نرفتم بیمارستان و اینا
درد هامم به کل قطع شده بود
انقباض نداشتم درد نداشتم حرکات بچه هم خوب بود
تا شد ۳۷هفته و ۶روز
اون روز طرفای بیمارستان کار داشتیم به شوهرم گفتم برم یه ان اس تی بدم ببینم وضعیت چیه خودمم دلم میخواست بچه اون روز بدنیا بیاد
رفتم بیمارستان گفتم یکم انقباض دارم و بچه حرکتش کم شده
الکی🤪
ان اس تی گرفت گفت زیاد جالب نیست گفت برو بالا معاینت کنم
معاینه کرد گفت سه سانتی
و باید بستری شی
ولی من یهو ترس اومد سراغم گفتم اصلا انقباض ندارم بچه هم حرکتش خوبه گفت باز خودت میدونی یابرو خونه دردات بیشتر بشه بیای یا بیا بستریت کنیم
گفتم نه برم خونه بیام
از اونجا ترسیدم رفتم دکتر خودم
دکتر خودم معاینه کرد گفت چهار سانت روبه پنجی
🫡
گفتم چی میشه الان گفت باید زود بستری بشی
گفتم آخه من هیچی نیاوردم برم خونه بیام
گفت اصلا امکان نداره