۵ پاسخ

چون من انقد خسته شده بودم سر پسرم ۳۷هفته ب دکترم گفتم خواهش میکنم نامه بده برم بستری شم با آمپول فشار زایمان کنم،رفتم زایمان کردم بعد دوماه دلم تنگ شد برای بارداریم حین بارداری لذتیم نبردم همش دردو استرس بود ولی خب با این حال دلم تنگ شده بود

منم اذیتم ولی از الان میدونم دلم تنگ میشه برای لگد زدناش🥹

من هیچ وقت دلم برای دوران بارداری تنگ نمیشه هزارو یکی درد عجیب غریب میاد سراغت منظور مادرا اون لحظه که تکون خوردن جنین وتوجه میشی تو وجودت داره رشد میکنه دلتنگ میشی همین وگرنه که به خدا به جز استرس و درد هیچی نداره
چه طور مادرای قدیم تعدادبالا پشت هم بدنشون کم می آورده ولی نمیخواستن قبول کنن

وای منم💔

منم خیلی اذییتم

سوال های مرتبط