درد و دل نوشت
بعضی وقتا دلم خیلی میگیره
میمونم تو بعضی حکمت ها
هرچی میگذره داره حالم بهتر میشه
ولی بازم خاطره زایمانم اذیتم میکنه
یه جورایی دارم فوبی میگیرم
فقط تنها نقطه مثبت این روزام اینه دکترم چند روز پیشا دیدم
گفت که نگران نباشم و خودش بازم سز برام انجام میده اگر خواستم و مثالایی زد از کسایی که چندتا سز کردن پیشش و مشکلی نبود
ولی خب درد وحشتناک بعدشو اصن نمیتونم تصور کنم دیگه
امروز خیلی دلم گرفته خیلی سختمه تنهایی تو خونه
خاطراتم خیلی ازام میده
خانواده شوهرم همش ب بچم میگن ریز مسخرش میکنن شوهرمم هی دعوتشون میکنه
منم بی زبونم زبونم قفل میشه نمیتونم جواب بدم
دیشب سر این قضایا کلی گریه کردم
دیگه نه مغز دارم نه چشم😔

سزارین دوم و سوم به مراتب درد کمتری دارن
چون جای قبلی که برش زدن عملا عصبی نداره که مث اولی دردت بیاد
الان اگه جای عملتو نیشگون بگیری میفهمی که حس نداره
بهت قول میدم راحته نترس

ريز نقش و ظريف

خودت يا همسرت ريز نيستيد؟

منی که بعد چهار ماه زایمان طبیعی نه کمر مونده واسم نه پا. دلدرد دارم همش . بخدا واسه دفعه بعد میخوام سز بشم. تا حد مرگ رفتم بچم تو لگنم گیر کرد

چقدر شبیهه منی
البته من یکماهه ک دیگ دلو زدم ب دریا هم با شوهرم هم مادرشوهرم دعوا کردم
اما نمیدونم چرا جلو پدر شوهرم خجالت میکشم جوابشو بدم، هنوز قفل دهنم جلو اون باز نشده😂

مادرشوهرم چندشب پیش بهم گفت توچجور مادری هستی دخترت اصلا رشد نکرده
درحالیکه دکترا و بهداشت میگن از حد نرمال هم بهتره هم قد هم وزن ولی اون بیسواد فقط میخاست دهنشو باز کنه
منم بهش گفتم دکترا از منو شما بیشتر میفهمن و باسوادن پس نظر اونا برام‌مهمه نه کس دیگه ای
بنظرم‌ چندتا جواب آماده تو آستینت داشته باش دل‌و بزن به دریا جوابشونو بده هم راحت میشی هم اونا کم تر حرف مفت میزنن
یا جوابشونو بده یا خودخوری نکن بخاطر چندتا آدم الکی خودتو مریض میکنی