۷ پاسخ

آره حتی بعضیا بارداریشونم پنهان میکنن . من پریودیم عقب میفتاد اول به همه میگفتم فک کنم باردارم بعد میرفتم تست میگرفتم🤣🤣🤣

آره اونایی که دختر دارن بعد پسر دار میشن همچین تفکری دارن

آره عزیزم خواهرشوهر عزیزم🙄ب عروس بیچارش تا ماه نهم میگفت حق نداری بگی پسره بگو دختر اونم پشت سرش میگف پسره ولی علنی نمی‌کرد الان پسرش کلاس جهارمه
از قدیم گفتن تو خفا نطفه میش ب آشکارا میرس
جنسیتم چیزیه ک قایمش کنیم یا دختره یا پسر دیگ😖

آره زیاد دیدم 😂 فازشونم اصلا نمیدونم

منم خواهر شوهرم مخفی کرد پنج ماهش بود هفته پیش گفت درحالی که بعد عید بود حالش بهم میخورد گفتم حامله ای گفت نه از اعصابمه منم دیگه گفتم حتما اشتباه کردم درحالی که من خودم هفت ماهه حامله بودم دوماه پیش بچمو از دست دادم هفته پیش که گفتن فهمیدم مخفی کردن دنیا روسرم خراب شد

من خودم باردارم اصلا به کسی نگفتم نکه چشم اینا بترسم
سردخترم یکم ریسکام بالا بود متاسفانه خواهرشوهرام عالم وآدم خبردارن کردن هی گفتن بچش عقب موندس
منم سراین دیگ به کسی نگفتم تا زایمانم هرکی فهمید ک بفهم
ولی یسریا جنسیت مخفی میکنن منم ی دوست دارم دوتا پسر داره بازحاملس سرهر سه تاش به همه میگ معلوم نیس واحتمال دختر داد اونوقت پسرمیزاه
من یبارسربچه اواش پرسیدم راست نگفت الان دوبارسراون باز حاملس اصلا نه پرسیدم چندماهته نه بچت چی

بعضیا این فرمین دست خودشون نی منم خواهرشوهرم اینکارو کرد با من

سوال های مرتبط

مامان دردونه جون مامان دردونه جون ۵ سالگی
شبتون‌خوش
من اخلاق بدی دارم ببین میخوام حرفا روم تاثیر نزاره ها ولی نمیتونم چرا ابنجوریم😡 تا چند روز هی بهش فکر میکنم ناراحت میشم
مثلا همین امشب ی بنده خدایی تو فامیل هست چاق بود و یه مدت افتضاح چاق تر شده بود بعد رژیم گرفت و لاغر شده ....حالا جمع میشیم هی حرفشو میزنم وااای زیاد خوردم واای این غذا این قدر کالری داره ، من چند روز رعایت نکردم سه چهار کیلو اضافه شدم...خلاصه، من اهمیت نمیدم ، فقط یک بار ازم پرسید من لاغر شدم گفتم آره، همین ... ولی اون همیشه به من می‌گفت لاغری چاق شدی،،، تا امشب دور هم بودیم شروع کرد، مادر شوهرم برگشت گفت نه عزیزم تو از همه تو این جمع لاغرتری،،،‌ دختره گفت یعنی میگی از فلانی که جاری منه گفت نه از اون نه از مریم که من باشم،،، شوهرم در جوابش گفت ینی میخوای بگی زن من چاقه، گفت نه میگم اون لاغره
منم گفت من دو تا شکم سزارین کردم دیگه توقع دارید باربی باشم، منظورم این بود اون دختره مجرده هنر نکرده خب رژیم گرفته حالا لاغر شده، میخواست به اون روحیه بده من رو مقایسه کرد....خیلی بدم اومد ..... در صورتی به گفته خود دختره با رژیم ده کیلو از من بیشتره ، منتها ایشون لباس اندامی پوشیده بود لباس‌ من شلوار بگ و کت بود من کلن جذب نمیپوشم...
حالا قراره توو چند روز حرف ایشون مخ منو درگیر کنه😒
تا هفته پیش درگیر اظهار نظر دوستم درمورد چهره ام بودم حالا این.....
یکی ی جی بگه آروم شم.....🙁😠
فرزندپروری
مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم