اولین طلای گل دخترمون

مبارکت باشه قربونت بره مامانت💜
البته ۲ تا کتاب هم براش خریدم ، کلا برای گل دخترم فقط کتاب و کمک آموزشی خریدم☺️ همه میگن چرا نمیری سیسمونی بخری! اونم به زودی به امیدخدا
خیلی تربیت بچم برام مهمه خیلی جالبه از وقتی باردارم گل دخترم با من سرکلاسه و خلاصه خودش استاد شده و باید جای من درس بده
هیچ وقت دلم نمیخواد تحت فشارش بذارم اما امید دارم که گل دخترم مثل باباجونش یه فرهیخته بشه ،به امیدخدا
مامانشم که مدرس دانشگاهه و امیدوار به مفید بودن

امروز که رفتیم طلافروشی فهمیدم دیگه هیچی برای خودم دلم نمیخواد
کلی سرویس و دستبند و النگو و اینا دیدم و نشون کردم یهو همسرم گفت خودت چیزی نمیخری؟ گفتم نه فقط گل دخترم 😘قصدم اینه بگم که چقدر بچه عزیزه همه جونم رو میخوام برای گل دخترم باشه
خدایا به همه ی پدرمادرها کمک کن همیشه بتونن برای بچه هاشون بهترین باشن
چه به لحاظ تربیت ، چه آرامش ، چه رفاه
1404.05.16

تصویر
۱۲ پاسخ

توی بارداری آدم هزارجور برنامه برای تربیت بچه داره، وقتی دنیا اومد و بزرگتر شد و شروع به شیطنت کرد تمام برنامه ها یادش میره و هر روز ریده میشه به اعصابش🤣
البته این مورد برای بچه‌های پسر بیشتر صدق میکنه. من حتی نمیدونم کتابای فرزند پروریمو کِی پسرم پاره کرده😂

عزیزم چند خریدی

مبارک باشه عزیزم
میشه ایده بدی برا همین تربیت فرزند و اینا ؟
برا منم مهمه

عزیزم چقدر قشنگ نوشتی ماشاللع به این همه ذوق 😍😍😍میتونم بپرسم چندسالتونه؟؟

منم از وقتی فهمیدم بچه م دختره دیگه هیچی واسه خودم نمیخوام فقط اون مهمه

عزیز دلم مبارکش باشه ان شالله ب خوشی استفاده کنه🥰

ای جانم مبارکه

اوخ خدا مبارکش باشه گل دخمل 😍💕

مبارک باشه
چند گرمه؟ چند گرفتید

اینم کتابهای خانم خانما💜

تصویر

مبارکش باشه
این حسو مطمن باش تا لحظه نفس کشیدنت همراهته

حس مادری عجیبه

مبارکش باشه
منم هدف اولم تربیت بچمه انشالله از پسش بربیام

سوال های مرتبط

مامان بانوی نور مامان بانوی نور هفته بیست‌ونهم بارداری
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ ماهگی
مامانا بیاین یه چی بگین اروم شم
من به شدت ادم وسواسی هستم رو لباس یا چیزی که میخوام بخرم نه از لحاظ قیمت از نظر مدل و اینا حتما باید به دلم بشینه برای بیمارستانم و بعدش برای خودم و دخترم کلی گشتم که یه پارچه خوشگل پیدا کردم بردم خیاط بدوزه از شانس من مادرشوهرم باهام اومد اونجا من به خانومه میگفتم برای دخترم سرهمی بدوز خانومه گفت سرهمی نمیدوزم ولی اگه پیراهن میخوای بدوزم که من گفتم نه بی زحمت پس لباس خودمو بدوزین قسمت پارچه دخترم رو بدین من ببرم‌برای دخترم سرهمی بدوزن مادرشوهرم گیرداده بود چرا اینقد سرهمی میخری و میخوای بدوزی حالا ست نباشه و کلی حرف دیگه جلوی جمع خانوم خیاطه بود سه چهار نفر دیگه که من خیلی اروم گفتم برای بیمارستانم میخوام میخوام ست باشه هرچی من میگفتم سرهمی میخوام مادرشوهرم گیرداده بود نمیخواد همون پیراهن بدوز برو و اینکارا چیه دیگه دیدم داره زشت میشه مجبور شدم بگم پیراهن بدوزه الان اینقدر حرصم گرفته که نگو بعد تو خونه گفتم که خداکنه اندازه بدوزه بزرگ و کوچیک ندوزه پارچه گرون خریدم حیفه یهو دیدم مادرشوهرم با داد گفت حیف نمیشه نهایت برا بعدش اندازس گفتم برا بعدش درسته که اندازس ولی من برای فیلم و عکس بیمارستان میخوام و دیگه چیزی نگفتم الان خیلیی تو فکرم همش میگم زشت ندوزه و اندازه باشه اعصابم به حدی خورده دلم نمیخواد ببینمش مادرشوهرموو بنده خدا شوهرم میگه زشت شد برات دوباره میخرم پارچشو ببر جای دیگه ولی اخه چرا بخاطر لج بازی یکی دیگه من باید دوبار پول بدم نمیفهمم این چه کاریه که تو هرچیزی باید دخالت کنن
مامان نینی مامان نینی هفته چهلم بارداری
مامان نینی مامان نینی هفته چهلم بارداری